چگونه برای پیشرفت در عکاسی اهداف خوبی تعیین کنیم

بسیاری از افراد خلاق دائما سعی در بهبود آنچه انجام می دهند دارند و عکاسان نیز استثنا نیستند. پیشرفت در موضوعی نظیر عکاسی، به سادگی تصمیم گیری برای «بهتر شدن» نمی باشد. بهترین روش این است که برای خودتان اهدافی ساخت یافته تعیین کنید تا به شما کمک کنند در طول مسیر پیشرفت نمایید. در ادامه این مطلب لنزک به ویژگی های یک هدف خوب و چگونگی تعیین هدف های خوب در عکاسی خواهیم پرداخت.

اهدافی که تعیین می کنید و نحوه تلاش شما برای دستیابی به آنها به موقعیت کنونی شما در عکاسی بستگی دارند. اگر شما یک عکاس حرفه ای عروسی هستید و می خواهید روش های ترکیب بندی را بررسی کنید، اهداف شما با شخصی که تازه عکاسی را شروع کرده و نحوه استفاده از DSLR خود را به خوبی نمی داند متفاوت می باشند.

در این آموزش، من بالاخره از مدرک روانشناسی خود استفاده کرده و به بررسی ویژگی های یک هدف عکاسی خوب و همچنین چگونگی تعیین اهداف بهتر خواهم پرداخت.

یادگیری با تمرین

برای بهتر شدن در عکاسی فقط یک روش مطمئن وجود دارد: بیرون رفته و در حالیکه آگاهانه به کار هایی که انجام می دهید فکر می کنید، چندین عکس بگیرید.

بله، نگاه کردن به آثار عکاسان فوق العاده، مطالعه نظریه های عکاسی و مطالب آموزشی لنزک، روی نحوه تفکر شما حین عکاسی تاثیر خواهند گذاشت، اما هیچ کتاب یا آموزشی نمی تواند جایگزین عکس گرفتن و امتحان کردن چیز های مختلف شود.

هرگونه تصمیم برای پیشرفت عکاسی شما باید به همراه برنامه ای برای بیرون رفتن و شروع عکاسی باشد. اگر شما چیز جدیدی را امتحان می کنید، در ابتدا نیاز دارید که در مورد جوانب فنی و تکنیکی ابتدایی آن تحقیق کنید، اما بلافاصله بعد از اتمام آن زمان تمرین است.

عکسی که برای رسیدن به اهدافم در ماه مه گرفتم، مدل: Rebecca Dionne

اهداف نتیجه ای و اهداف فرایندی

هدف ها دو نوع هستند: اهداف نتیجه ای و اهداف فرایندی. هدف نتیجه ای توسط نقطه پایان تعریف می شود، درحالیکه یک هدف فرایندی توسط مراحل مختلف رسیدن به نقطه پایان تعریف می شود. برای یادگیری مهارت های جدید، اهداف فرایندی بهتر می باشند.

برای مثال یک هدف نتیجه ای، گرفتن ده عکس خوب می باشد، درحالیکه یک هدف فرایندی یک ساعت عکاسی آگاهانه و با دقت می باشد. با هر دو روش، ممکن است در نهایت با ۱۰ عکس فوق العاده کار را به پایان برسانید، اما اگر ۵ عکس گرفتید چطور؟ اگر بخواهیم با هدف نتیجه ای کار را بررسی کنیم، شما به هدف خود که ۱۰ عکس بوده نرسیده اید، اما اگر هدف شما فرایندی بوده باشد، به آن رسیده اید و بعد از صرف یک ساعت عکاسی آگاهانه با تعدادی عکس بازگشته اید.

در هر دو شرایط، شما زمانی را برای یادگیری سپری کرده اید، اما در یکی از آنها کاملا بی انگیزه می شوید و در دیگری از پیشرفتی که در رسیدن به هدف خود داشته اید، هیجان زده خواهید شد.

اهداف SMART

یکی از رویکردهای مهم برای تعیین هدف، رویکرد SMART می باشد. این کلمه با ابتدای کلمات Specific (خاص)، Measurable (قابل اندازه گیری)، Achievable (دست یافتنی)، Relevant و Time-Constrained (مرتبط و محدود به زمان) ساخته شده است. یک هدف خوب باید تمام این پنج معیار را داشته باشد. این موضوع نه تنها برای اهداف مربوط به عکاسی، بلکه برای تمامی اهداف صدق می کند.

خاص – Specific

یک هدف خوب باید خاص باشد. «پیشرفت در عکاسی» برای اجرا و عملی کردن بسیار مبهم می باشد. شما باید هدفی را انتخاب کنید که به آسانی تعریف شود. چیز هایی مانند «یادگیری چگونگی گرفتن عکس های پرتره در نور طبیعی» یا «یادگیری اینکه روتوش کنندگان حرفه ای چگونه از فتوشاپ استفاده می کنند» به اندازه کافی خاص هستند تا اهداف خوبی به حساب آیند.

قابل اندازه گیری – Measurable

موفقیت یا شکست باید قابل اندازه گیری باشد. «پیشرفت در عکاسی» قابل اندازه گیری نیست، اما سپری کردن یک ساعت در هفته برای عکاسی و یا گرفتن تعداد مشخصی عکس، قابل اندازه گیری می باشند. اگر هدفی قابل اندازه گیری نباشد، دست یافتنی هم نیست.

دست یافتنی – Achievable

هدف شما باید دست یافتنی باشد. من دوست دارم که عکس هایم را در نشنال جئوگرافیک منتشر کنم، اما این چیزی نیست که بتوانم به زودی به آن دست یابم. تعیین اهدافی نظیر این بی معنی است، زیرا بعد از شکست دیگر انگیزه ای برای ادامه کار نخواهم داشت. چاپ کردن عکس ها در مجلات کوچکتر اما ممکن است دست یافتنی باشد. در زمینه هدف های فرایندی، تصمیم بر اینکه شما هر هفته ۳۰ ساعت را صرف عکاسی خواهید کرد غیر منطقی می باشد، اما یک یا دو ساعت در آخر هفته قطعا ممکن و عملی است.

مرتبط – Relevant

هدف شما باید به اهداف بزرگترتان مربوط باشد. مقصود از تعیین اهداف عکاسی، پیشرفت یا گسترش توانایی هایتان به عنوان یک عکاس می باشد. اگر هدف شما مرتبط نباشد، حتی اگر به آن برسید نیز در عکاسی پیشرفتی نخواهید کرد. اگر می خواهید در عکاسی عروسی پیشرفت کنید، بیرون رفتن و عکاسی منظره تاثیری در پیشرفت شما نخواهد داشت. بهترین روش تمرین عکاسی در عروسی ها می باشد، اما اگر این برایتان ممکن نیست، شما نیاز دارید زمانتان را صرف کار در موقعیت های مرتبط چون عکاسی پرتره یا عکاسی خیابانی کنید.

محدود به زمان – Time-Constrained

در نهایت، یک هدف خوب باید دارای زمانبندی باشد. صرف یک ساعت در هر هفته به مدت یک ماه کاملا محدود به زمان می باشد. بعد از یک ماه شما می توانید به گذشته نگاه کنید و پیشرفت خود را بررسی نمایید. «صرف زمانی برای گرفتن عکس» محدود به زمان نمی باشد، زیرا زمانی برای ارزیابی موفقیت و شکست تعیین نشده است.

تعیین اهداف خوب

حال که ویژگی های یک هدف خوب را مطرح کردیم، بیایید به تعیین آنها بپردازیم.

برای شروع کار، ابتدا در مورد هدف خود تصمیم گیری کنید. اگر استفاده از دوربین DSLR را به تازگی شروع کرده اید، هدف شما می تواند استفاده راحت از دوربین در مد دستی (manual) باشد. اگر شما مدت ها یک نوع عکاسی را انجام داده اید، هدف شما می تواند ورود به شاخه های دیگر عکاسی باشد. اگر تاکنون فقط فیلمبرداری کرده اید، ممکن است هدف شما شروع عکاسی باشد.

زمانی که در مورد هدفی که می خواهید به آن دست یابید تصمیم گیری کردید، لازم است آن را به هدف های منحصر به فرد بشکنید.

عکسی که برای رسیدن به اهدافم در ماه مه گرفتم، مدل: Ali Clarke

اولین تصمیم، انتخاب استفاده از اهداف نتیجه ای یا اهداف فرایندی می باشد. اگر شما عکاس ماهری هستید، اهداف نتیجه ای می توانند به خوبی جواب دهند. اگر می خواهید چیزی کاملا جدید را امتحان کنید، از اهداف فرایندی استفاده کنید. من از ترکیبی از اهداف نتیجه ای جامع با اهداف خاص نتیجه ای و فرایندی استفاده می کنم.

زمانی که در مورد یکی از آنها تصمیم گیری می کنید، از SMART بودن آن اطمینان حاصل نمایید. مقصود اصلی این است که مطمئن شوید این ها اهدافی هستند که می توانند به شما انگیزه دهند. اگر دستیابی به آنها خیلی ساده باشد، آنها نیز همانند اهداف دست نیافتنی بیهوده می باشند.

برای امسال تصمیم گرفته ام ۱۲ پروژه عکاسی را به صورت هر ماه یک پروژه انجام دهم (یک هدف نتیجه ای که خاص، قابل اندازه گیری، دست یافتنی، مرتبط و محدود به زمان است). ماه مه در رابطه با کار کردن بر روی رنگ و مدل ها بود، بنابراین هدف من سپری کردن حداقل هشت ساعت دوربین در دست و عکاسی از یک مدل بود (یک هدف فرایندی که خاص، قابل اندازه گیری، دست یافتنی، مرتبط و محدود به زمان است). برای ویرایش عکس ها، برنامه ریختم که تنها روی رنگ ها کار کنم (هدف نتیجه ای و SMART) و به هشت عکس ارزشمند دست یابم (نتیجه ای و SMART).

اگر برای اولین بار بود که از DSLR استفاده می کردم، من روش دیگری را انتخاب می کردم. هدف جامع من آموختن استفاده از مد دستی یا همان manual دوربین می بود. بعد از مطالعه در مورد اینکه این تنظیمات چه می کنند، به مدت یک ماه هر آخر هفته ۲ ساعت را به کار با مد دستی دوربین اختصاص می دادم تا در استفاده از آن سریع و راحت شوم (این هدف خوبی نیست چراکه خیلی مبهم می باشد، اما اهداف فرایندی خاص را ممکن می سازد که در ادامه به آن ها خواهیم پرداخت).

عکسی که برای رسیدن به اهدافم در ماه مه گرفتم، مدل: Zonia Reed

در آخر هفته اول، هدف من سپری کردن دو ساعت عکاسی در مُد اولویت شاتر (shutter priority) می بود و بررسی می کردم که سرعت شاتر چه تاثیری روی عکس دارد (فرایندی و SMART). هفته بعد، دوربین را روی مد اولویت دیافراگم (aperture priority) می گذاشتم و تاثیر دیافراگم روی عکس را بررسی می کردم (فرایندی و SMART).

در دو هفته آخر، تنظیمات ایزو (ISO) را تمرین می کردم و سپس تمام چیز هایی که یاد گرفته بودم را در این دو جلسه دو ساعته کنار هم استفاده می کردم (فرایندی و SMART). با بررسی آزادانه تنظیمات مختلف به مدت هشت ساعت، در استفاده از مد دستی دوربین روان و سریع می شدم.

نتیجه گیری

در این آموزش، من به بررسی چگونگی تعیین اهداف خوب به طور کلی و چگونگی استفاده از این اصول در عکاسی پرداختم. زمانی که هدف خود و چگونگی دستیابی به آن را مشخص کردید، شاهد پیشرفت خود خواهید بود.

شما در عکاسی چه هدف هایی دارید؟ آنها را در بخش نظرات، پایین همین صفحه، با ما و دوستان لنزکی خود به اشتراک بگذارید.

م

منبع

برگرفته از: tutsplus


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *