۵ قانون عکاسی که ممکن است بخواهید نادیده بگیرید

از زمانی که سفر خود را در دنیای عکاسی آغاز می کنیم و به هر شکلی آموزش خود را آغاز می کنیم، خواه به صورت خودآموز و خواه زیر نظر مربی یا هر دو، با قوانین و توصیه های زیادی رو به رو می شویم که ابتدا می توانند کمک کننده باشند. اما نباید اجازه دهیم این باید و نباید ها مانع تصمیمات خلاقانه ما در عکاسی شوند. در این مطلب لنزک، که مطالعه اش را به همه شما عزیزان توصیه می کنیم، به ۵ قانون مفروض عکاسی (یا بهتر است بگوییم توصیه هایی که زیاد رویشان تاکید می شود و می شنویم) نگاهی خواهیم داشت که ممکن است بخواهید آن ها را نادیده بگیرید – توصیه هایی مثل اینکه همیشه ایزو را پایین نگه دارید یا با مُد دستی عکاسی کنید.

گربه نارنجی من، کارتر، که عاشق دوربین است. این عکس در نور کم گرفته شد، که به ایزوی نسبتا بالای ۱۶۰۰ برای گرفتن یک سرعت شاتر به اندازه کافی سریع به صورت دستی نیاز داشت. ایزو ۱۶۰۰، ۱/۱۲۵ ثانیه، f/4 @ 105mm.

نکته ای که در مورد عکاسی وجود دارد این است که عکاسی یک سری تصمیمات است که با برند لوازمی که شما انتخاب می کنید شروع شده و به سوژه مورد علاقه، حالت عکاسی مورد نظر، سرعت شاتر، دیافراگم، و ایزوی شما می رسد. با استفاده از توصیه های عمومی در همه شرایط، شما بسیاری از تصمیمات خلاقانه کلیدی در مورد ظاهر تصاویر خود را حذف می کنید. پیش بروید و با توصیه های کلی در زمینه عکاسی مخالفت کرده یا آنها را نادیده بگیرید. انتخاب های شما به شما اجازه می دهد تا تصاویری ایجاد کنید که به نظر خودتان خوب و درست هستند – و این یک نقطه مطلوب واقعی است.

بنابراین اجازه دهید به پنج قانون مفروض عکاسی نگاهی بیاندازیم و ببینیم که شما با آنها موافق هستید یا مخالف.

۱

تنظیم ایزو بر روی ۴۰۰

یکی از نکات کلیدی مربی عکاسی من این بود که ایزو را روی ۴۰۰ تنظیم کرده و آن را رها کنیم.

از آنجا که من چیزی در مورد عکاسی دیجیتال نمی دانستم، این توصیه بسیار خوبی به نظر می رسید، بنابراین آن را امتحان کردم و تصاویر تار زیادی گرفتم. من با تنظیم ایزو بر روی ۴۰۰، و محدود بودن به یک دیافراگم باز f/3.5 بر روی لنز کیتم، اغلب نمی توانستم نور کافی برای یک سرعت شاتر به اندازه کافی سریع برای جلوگیری از ماتی حرکت (motion blur) فراهم کنم. من به مُد عکاسی خودکار (Full Auto یا Program) برگشتم و ناگهان تصاویرم دوباره واضح و شارپ شدند.

من تنظیمات عکس هایی که با مُد خودکار گرفته بودم را بررسی کردم و – احتمالا قبلا این را حدس زده اید – تفاوت اصلی در مُد خودکار این بود که ایزو بالاتر بود، که یک سرعت شاتر سریع تر را میسر ساخته و ماتی حرکت را کاهش می داد.

درحالیکه این تصویر به دلیل ترکیب بندی افتضاح بُرش خورد، اسب هم کمی تار است چون ایزوی من خیلی کم بود، که باعث کاهش سرعت شاتر می شد، و به اندازه کافی سریع نبود که حرکت اسب را فریز یا ثابت کند. ایزو ۸۰۰، ۱/۱۶۰ ثانیه، f/5.6، ۱۷۶mm.

افزایش ایزوی دیجیتال، سنسور دوربین شما را نسبت به نور حساس تر می کند، به این معنی که شما می توانید در دیافراگم های کوچکتر و/یا سرعت شاترهای سریع تر در شرایط کم نور عکس بگیرید. مثل فیلم، افزایش ایزوی شما می تواند تصویری با بافت زبرتر و نویزدارتر ایجاد کند. اما برخلاف فیلم، دوربین های دیجیتال ظرفیت ایزوی فوق العاده ای دارند. دوربین های گران قیمت مثل کانن ۱Dx Mark II ظرفیت ایزوی ۵۱۲۰۰ قابل ارتقاء تا ۴۰۹۶۰۰ دارند! چسبیدن به ایزو ۴۰۰ مثل این است که وانمود کنید هنوز دارید با فیلم عکاسی می کنید و تمام پیشرفت های تکنولوژی دیجیتال اخیر را نادیده می گیرید.

اوایل امسال من در حال عکاسی از اسب های وحشی رودخانه نمک در هنگام سپیده دم بودم. در طول ساعت آبی، با ایزوی بسیار کم شروع کردم، سرعت شاترم پایین بود، و من یک مجموعه کامل از تصاویر تار گرفتم (تصویر بالا را ببینید). به طور کاملا شانسی، در ایزو ۸۰۰، تنها یک عکس ماتی حرکت نداشت.

ایزو ۸۰۰

روز بعد، من با ایزو ۱۲۸۰۰ شروع کردم تا برای جلوگیری از ماتی حرکت، سرعت شاتر را به اندازه کافی بالا نگه دارم، و به تدریج که خورشید روشنتر میشد ایزو را کم تر می کردم.

ایزو ۱۲۸۰۰

ایزو ۱۲۵۰

درحالیکه این عکس ها ممکن است نویزدارتر از آنهایی باشند که با ایزو ۴۰۰ گرفته شدند، اما نویز تقریبا همیشه به ماتی حرکت ناخواسته ترجیح داده می شود. نویز دیجیتالی را می توان مدیریت کرد، در حالیکه یک تصویر ناخواسته تار را به ندرت می توان نجات داد.

تنظیم ایزو بر روی یک مقدار غیر واقع گرایانه کم و رها کردن آن، از آن نوع توصیه ها یا قوانینی است که من پیشنهاد می کنم نادیده بگیرید.

بیشتر بخوانید: تنظیمات ایزو در نور پایین – چه زمانی و چگونه حساسیت دوربین را افزایش دهید

۲

هیچ وقت لازم نیست سریع تر از ۱/۵۰۰ ثانیه عکس بگیرید

یک مربی عکاسی می شناسم که می گوید هیچ وقت لازم نیست سریع تر از ۱/۵۰۰ ثانیه عکس بگیرید. من این توصیه را هم نادیده می گیرم. علت آن این است.

سرعت شاتر ۱/۵۰۰ ثانیه

این عکس، که با سرعت شاتر ۱/۵۰۰ ثانیه گرفته شد، ماتی حرکت را در پاهای اسب نشان می دهد. گاهی اوقات شما ممکن است بخواهید به عمد در تصاویر خود ماتی حرکت ایجاد کنید، چون نشان دهنده سرعت به شیوه ای پویاست، و در این مورد، این چیزی بود که من می خواستم. اگر من اصلا ماتی حرکت نمی خواستم، باید سرعت شاتر سریع تری انتخاب می کردم.

سرعت شاتر ۱/۶۴۰ ثانیه

این عکس که در ۱/۶۴۰ ثانیه گرفته شد، شارپ تر است، و ماتی حرکت بسیار کمی در پاها دارد، اما با این حال هنوز هم ماتی حرکت را نشان می دهد.

سرعت شاتر ۱/۱۰۰۰ ثانیه

اگر شما در ۱/۱۰۰۰ ثانیه و بالاتر عکس بگیرید، می توانید تصاویر شارپ و بدون تاری از اجسام یا حیوانات به سرعت در حال حرکت بگیرید. در این تصویر، حتی قطرات آب هم در زمان فریز یا ثابت شده اند.

شما بسته به اهداف خلاقانه خود، ممکن است بخواهید آزمایش کنید و از ۱/۱۰۰ ثانیه تا ۱/۸۰۰۰ ثانیه عکس بگیرید. به همین دلیل باید از این قانون چشم پوشی کنید. چسبیدن به ۱/۵۰۰ ثانیه به عنوان حداکثر سرعت شاتر، بسیاری از انتخاب های خلاقتان را از شما دور می کند.

لنزک: اگر به تازگی عکاسی را آغاز نموده اید، مطلب «روشی برای یادگیری و تمرین سرعت شاتر در خانه» برای یادگیری سرعت شاتر به شما کمک خواهد کرد.

بیشتر بخوانید: اشتباهاتی که با انتخاب هر سرعت شاتری ممکن است رخ دهند و بهترین تنظیماتی که باید استفاده کنید

۳

عکاسان جدی همیشه از سه پایه استفاده می کنند

آیا استاد عکاسی تان به شما گفته است که برای این که در مورد گرفتن تصاویر جدی باشید، باید همیشه از یک سه پایه استفاده کنید؟ این هم توصیه دیگری است که ممکن است بخواهید نادیده بگیرید، مگر اینکه نوع کار شما واقعا به یک سه پایه نیاز داشته باشد. به عنوان مثال، عکاسی در شب به دلیل سرعت شاترهای طولانی تر معمولا نیازمند یک سه پایه است.

عکاسی در شب – با سه پایه

عکاسی با نوردهی طولانی، عکاسی نجومی و عکاسی از مناظر و چشم اندازها در هنگام طلوع یا غروب آفتاب همه نمونه های خوبی هستند که در آنها باید از یک سه پایه استفاده کنید تا تصاویری عالی ایجاد کنید.

عکاسی ماکرو اغلب به یک سه پایه نیاز دارد، اما گاهی اوقات هم نیازی ندارد. این عکس به صورت دستی گرفته شده است:

عکاسی ماکرو – به صورت دستی

عکاسی خیابانی هیچ وقت به سه پایه نیاز ندارد. جدی ترین عکاسان خیابانی که من می شناسم از دوربین های کوچک با لنزهای پرایم استفاده می کنند. چیزی که آنها را جدی می سازد این است که آنها دوربین های خود را همیشه همراه دارند و همیشه برای عکاسی آماده هستند. برای یک عکاس خیابانی، این که همیشه یک سه پایه را با خود به این طرف و آن طرف بکشد در واقع کمی مضحک به نظر می رسد، این طور نیست؟

عکاسی خیابانی – به صورت دستی

من یک عکاس بسیار جدی هستم و تقریبا هیچ وقت از سه پایه استفاده نمی کنم. من دو سه پایه دارم: یک سه پایه Travel Flat Benro و یک Gitzo با سر چرخشی بال هد BH 40. من همیشه یکی از آنها را در ماشین یا در چمدانم می گذارم، اما معمولا دیگر به ندرت از آنها استفاده می کنم.

آیا این به این معنی است که من دیگر یک عکاس جدی نیستم؟ نه، البته که نه. من به همه جای دنیا سفر می کنم تا از اسب ها و حیات وحش عکس بگیرم. من در مورد عکس هایی که می گیرم خیلی جدی هستم. نکته اینجاست که عکس های من معمولا به سه پایه نیاز ندارند. استفاده از یک سه پایه حتی گاهی اوقات هنگام عکاسی از حرکات (اکشن های) خیلی سریع، نتیجه معکوس دارد.

هنگامی که دو اسب نر وحشی شروع به جنگیدن در بیابان می کنند، من شروع به عکاسی می کنم در حالیکه موقعیت دوربینم را تنظیم می کنم تا برای بهبود ترکیب بندی، بهترین زوایا را برای صحنه پیدا کنم. گاهی اوقات کشمکش میان دو اسب نر وحشی ممکن است تنها چند ثانیه طول بکشد. اگر شما مجبور بودید مکث کنید تا سه پایه خود را تنظیم کنید، احتمالا آن صحنه را از دست می دادید.

اسب های نر وحشی – به صورت دستی. ایزو ۲۵۰، ۱/۸۰۰ ثانیه، f/8 @ 98mm

یک عکاس جدی بودن ربطی به لوازمی که انتخاب می کنید تا از آنها استفاده کنید یا نکنید ندارد. جدی بودن، خلق تصاویر همراه با قصد و نیت است. نیت شما ممکن است کاملا متفاوت از عکاسی باشد که از سه پایه استفاده می کند. اگر اینطور است، توصیه برای استفاده از آن را نادیده بگیرید.

بیشتر بخوانید: کمترین سرعت شاتر برای زمانیکه دوربین را با دست گرفته اید

۴

تنها در مُد دستی عکاسی کنید

اکثر عکاسان حرفه ای و پر درآمدی که من می شناسم، در واقع در مُد اولویت دیافراگم عکس می گیرند، بنابراین فکر می کنم این قانون بیشتر توصیه عکاسان قدیمی از مُد افتاده (سبک قدیمی) است که عکاسی را بر روی فیلم یاد گرفتند. این عکاسان با استفاده از مُد نوردهی دستی (Manual) پیشرفت کردند، چون این تنها گزینه ای است که برای آنها در دسترس بوده است. آنها امکان انتخاب مُدهای خودکار، دیافراگم یا اولویت شاتر را نداشتند.

بنابراین مشکل اصلی این است. شما حق انتخاب دارید. شما لوازم پیشرفته ای دارید که قرار است ۹۰% مواقع نوردهی درست را انتخاب کنند. پس چرا استفاده از تمام مُدهای روی دوربین خود را یاد نگیرید؟

در مهمانی ۴۰ سالگی بهترین دوستتان، از مُد خودکار استفاده کنید تا مطمئن شوید که عکس را می گیرید. در عکاسی از حرکات سریع، از مد اولویت شاتر استفاده کنید. در عکاسی از نور به سرعت در حال تغییر، از مُد دستی استفاده کنید و ایزو را بر روی حالت خودکار تنظیم کنید. در عکاسی پرتره، با مُد اولویت دیافراگم آزمایش کنید و سپس مُد پرتره دوربین خود را نیز امتحان کنید.

این عکس سلف پرتره در مُد Portrait Program گرفته شده. ۱۰۰، ۱/۱۰۰ ثانیه، f/3.5 @ 50mm.

دوربین های دیجیتال امروزی قابلیت های شگفت انگیزی دارند. هر کسی که به شما می گوید منحصرا از مُد نوردهی دستی استفاده کنید، ممکن است اهداف عکاسی متفاوتی نسبت به شما داشته باشد. اگر هدف شما این است که مطمئن شوید بهترین تصاویر ممکن را ایجاد می کنید، توصیه آنها را نادیده بگیرید و تمام قابلیت های دوربین خود را یاد بگیرید.

۵

تنها در نقطه بهینه لنز خود عکس بگیرید

اگر شما با اعتنا به تمام این توصیه های خوش نیت، در حال پیگیری هستید، دوربین شما در مُد دستی است و بر روی یک سه پایه قرار دارد. ایزو بر روی ۴۰۰ تنظیم شده و دارید از حداکثر سرعت شاتر ۱/۵۰۰ ثانیه استفاده می کنید. باید قانونی در مورد دیافراگم و فاصله کانونی نیز وجود داشته باشد، نه؟ بله وجود دارد.

لنزک: برای پیدا کردن مطلوب ترین دیافراگم یا همان دیافراگم بهینه می توانید از سوژه ای با جزئیات بالا در دیافراگم های مختلف عکس بگیرید. به این دیافراگم لنز که به شما شارپ ترین عکس ها را خواهد داد، نقطه بهینه لنز (lens sweet spot) گفته می شود.

نقطه بهینه لنز (sweet spot) ترکیبی از دیافراگم و فاصله کانونی است که در آن لنز شما در بهترین حالت مطلق خود کار می کند. اگر شما بررسی ها و نظرات مربوط به لنزهای زوم خود را خوانده باشید، ممکن است چیزی شبیه این دیده باشید: «کاملا باز در f/5.6 در حداکثر فاصله کانونی ۴۰۰mm، گوشه ها نرم می شوند و کاهش قابل توجه وضوح (شارپنس) در کل عکس وجود دارد.» عکاسان نظراتی مانند این می نویسند تا شما بتوانید از عکاسی در به اصطلاح انتهای نرم لنز خود جلوگیری کرده و به سمت نقطه بهینه آن متمایل شوید.

شما می توانید نقطه بهینه لنز خود را با ایجاد یک مجموعه از تصاویر از سوژه های یکسان، در شرایط روشنایی یکسان، با استفاده از هر دیافراگم در هر فاصله کانونی و مقایسه نتایج، ارزیابی کنید (همانطور که در نکته لنزکی بالا گفتیم). این نوع ارزیابی ها برای من اعصاب خورد کن و غیر ضروری به نظر می رسند. اگر شما یک لنز زوم می خرید، به این دلیل آن را می خرید که به آن فاصله کانونی نیاز دارید. چرا آزمایشی بر روی لنز خود انجام دهید که ممکن است باعث شود شما از استفاده از آن در حداکثر فاصله کانونی اش دریغ کنید؟

نقطه بهینه واقعی ایجاد تصاویری است که برای شما خوب و درست به نظر می رسند. ایزو ۲۵۰۰، ۱/۸۰ ثانیه، f/4.5 @ 73mm

در عوض چطور است که قابلیت های لنز خود را با استفاده درست از آن یاد بگیرید؟ به مرور زمان، شما ممکن است به تدریج یاد بگیرید که نقطه مطلوب ۱۰۰mm در f/8 است، چون هر عکسی که شما در این دیافراگم و فاصله کانونی می گیرید، فوق العاده می شود. به جای اجتناب از بقیه محدوده فاصله کانونی و ترکیبات دیافراگم لنز خود، می توانید عکس دوم را با استفاده از نقطه بهینه بگیرید. اگر وقت برای گرفتن عکس دوم ندارید، اشکالی ندارد. همین که لنزی دارید که قادر به ثبت تصویر است، سپاسگزار باشید.

حرف آخر

حرف آخر این است که همانطور که شما در سفر عکاسی خود پیشرفت می کنید، مجبور می شوید تصمیماتی بگیرید. شما از چه توصیه ها و قوانینی پیروی خواهید کرد، و کدام را دور می ریزید؟

چه قوانین عکاسی به شما آموزش داده شده که آنها را نادیده می گیرید؟ لطفا تجربیات خود را در قسمت دیدگاه ها، پایین صفحه، با ما و دوستان لنزکی خود به اشتراک بگذارید.

نویسنده: لارا جوی براینیلدسن (Lara Joy Brynildssen)

م

منبع

برگرفته از: digital-photography-school

نظرات شما

  1. سپهر

    ۲۳ فروردین ۱۳۹۶

    با سلام ممنون از سایت خوبتون.و ممنونم بابت زحمات مدیران و فعالان سایت لنزک.
    به نظر من دوربین بیان کننده و سازنده یک نظر و ایده هستش پس هرکس ب صورت متفاوتی از دوربین خودش استفاده میکنه.و تقلید کور کورانه فعالیت های عکاسان دیگه واقعا بی مورد و بی نتیجس و هر عکاس باید تلاش خودش رو برای تجربه و یادگیری توصیه های دیگران و کاربرد های دوربین و حرفه خودش رو انجام بده

  2. محسن پیرنیا

    ۱۲ آذر ۱۳۹۵

    سلام به همه لنزکی های عزیز.
    این دست نوشته ها و دیدگاه ها همیشه به من جرات و جسارت عبور از قوانین رسمی و ایستا رو داده. همیشه بعد از اینکه یک قانون برای امری بوجود میاد، گویا بعد از مدتی همون قانون که زمانی راهگشای مشکلی بوده خودش به یه مشکل تبدیل میشه و به گونه ای راه ادامه دادن رو سد میکنه. هرچند باید قوانین رو یاد گرفت تا اینکه بشه به بهترین شکل ازشون عبور کرد.
    اگر اشتباه نکنم این جمله رو پیکاسو گفته که: قوانین را به خوبی یاد میگیرم تا آنها را به بهترین شکل بشکنم.
    سپاس فراوان از لنزک…


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *