عکاسی فاین آرت یا هنر های زیبا چیست؟ چه زمانی عکس ها یا عکاسی من زیر مجموعه شاخه عکاسی فاین آرت قرار می گیرند؟ آیا عکاسی هنر است؟ چه زمانی عکاسی یک هنر می شود؟ اگر یکی از این سوالات را دارید، این مطلب لنزک برای شماست. در این مطلب عکاس فاین آرت آلن بریوت (Alain Briot)، به تعریف عکاسی فاین آرت (هنرهای زیبا – fine art) می پردازد و موضوع را از جنبه های گوناگون بررسی می کند. مطالعه این مطلب را به همه لنزکی های عزیز توصیه می کنیم.
قله کوه تتون و رودخانه مار. ۱۹۴۲ – اثر انسل آدامز
انسل آدامز: «عکاسی وقتی به یک هنر تبدیل می شود که کنترل های خاصی اعمال شوند».
مقدمه
من اخیرا یک کتاب در مورد بازاریابی عکس های فاین آرت نوشته ام (این مقاله، فصل ۱ در این کتاب است). همانطور که من شروع به نوشتن کردم، متوجه شدم که مهم است اول عکاسی فاین آرت را تعریف کنیم. همچنین متوجه شدم که انجام این کار به چند دلیل چالش برانگیز است.
اول، عکاسی فاین آرت آنقدرها رایج نیست، که یعنی فعالان زیادی در این زمینه وجود ندارند که با آنها صحبت کنیم. علاوه بر این، اغلب فعالان به انجام عکاسی فاین آرت بیشتر از توضیح در مورد آن علاقه مند هستند.
دوم، عکاسی اهداف بسیاری دارد، ایجاد عکس های فاین آرت تنها یکی از این اهداف است. از عکاسی می توان برای ثبت و مستندسازی وقایع، برای تحقیقات علمی یا پزشکی قانونی، برای ثبت خاطرات شخصی، و خیلی از موارد دیگر استفاده کرد. همه این استفاده ها به ایجاد عکس منجر می شوند، با این حال هیچ کدام قرار نیست عکاسی فاین آرت یا هنر های زیبا باشند.
سوم، برخی از عکاسان به دلایل تجاری به کاهش معیارها و ضوابط عکاسی فاین آرت تمایل دارند. ایجاد عکس های فاین آرت می تواند گران قیمت باشد. با این حال، این هزینه ها را می توان جبران کرد، و به واسطه قیمت های بالاتر یک عکاس می تواند حتی بیشتر برای عکس های فاین آرت هزینه کند. متاسفانه، برخی از عکاسان ادعا می کنند که کار آنها فاین آرت است اما در واقع استانداردهای کیفیت برای فاین آرت را برآورده نمی کند. این امر به یک سوء تفاهم کلی در مورد واقعیت عکاسی فاین آرت منجر شده است.
چهارم و آخر، تمایز بین عکاسی و هنر می تواند غیرشفاف باشد. آیا هنر شامل عکاسی است؟ قبل از این که بتوانیم در نظر بگیریم که عکاسی فاین آرت چیست، اول باید تعیین کنیم که آیا عکاسی یک هنر است یا نه.
در این مقاله من به سوال های بالا پاسخ می دهم. با این حال، می خواهم اشاره کنم که هدف اصلی این مقاله پاسخ به سوال «هنر چیست؟» نیست، بلکه پاسخ به سوال «عکاسی فاین آرت یا هنری چیست؟» می باشد.
در چارچوب ملاحظات فوق، خوب است به چند چیز اشاره کنیم. اول، پرسیدن «هنر چیست؟» به معنی پرسیدن ماهیت هنر به عنوان یک تلاش انسانی بدون در نظر گرفتن واسطه مورد استفاده است. از طرف دیگر، پرسیدن «عکاسی فاین آرت چیست؟» به معنی پرسیدن ماهیت عکاسی انجام شده به عنوان یک فاین آرت است. هدف این مقاله بحث در مورد ماهیت عکاسی فاین آرت است، نه ماهیت هنر به طور کلی (به عنوان یک کل).
همچنین می خواهم به این نکته اشاره کنم که به دلیل ماهیت ذهنی هنر، همه خوانندگان با دیدگاه های من در مورد این موضوع موافق نخواهند بود.
در آخر، می خواهم اشاره کنم که من قبل از اینکه شروع به نوشتن این مقاله کنم عمیقا در مورد این مسئله فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که از یک اصطلاح رایج استفاده کنم، «من با اختلاف نظر موافقم و زنده باد مخالف من!». به نظر من، تنها راه نوشتن در مورد هنر این است که مسلم بدانید همه با آن موافق نخواهند بود و عده بسیاری آنچه که در ادامه می آید را به عنوان عقاید در نظر می گیرند نه حقایق. بنابراین من تصمیم گرفتم که اجازه ندهم این مسئله مانع از پرداختن من به این موضوع شود، یا بدتر از آن، مرا متوقف کند.
تعریف عکاسی فاین آرت: یک چک لیست
من پاسخ های مربوط به سوال «عکاسی فاین آرت چیست؟» را به صورت یک چک لیست آماده کرده ام. این چک لیست در کمک به شما برای فهمیدن این که آیا کار شما یا کار عکاسان دیگر، به عنوان فاین آرت یا هنر های زیبا واجد شرایط است یا نه، مفید خواهد بود. در این چک لیست من به جنبه های هنری عکاسی فاین آرت خواهم پرداخت.
چک لیست عکاسی فاین آرت: جنبه های هنری
۱- عکاسی فاین آرت اول در مورد هنرمند، دوم در مورد سوژه، و سوم در مورد تکنیک است. هنرمند مهم ترین مولفه در خلق اثر هنری است. یک هنرمند در طول حرفه خود ممکن است با استفاده از تکنیک های مختلف و احتمالا انواع واسطه ها، با سوژه های مختلف کار کند، که اغلب نیز همینطور است. هدف، ایجاد یک اثر هنری است؛ سوژه ها و تکنیک ها هر دو وسیله های مورد استفاده در روند رسیدن به این هدف هستند.
۲- عکاس به منظور خلق اثر هنری، باید خودش را یک هنرمند در نظر بگیرد. تصور کنید که ایجاد عکس های فاین آرت چقدر سخت خواهد بود اگر شما به خودتان به عنوان یک هنرمند فکر نکنید. علاوه بر این، هرچند شما ممکن است قادر به خلق اثر هنری باشید، تصور کنید که نوشتن یک بیانیه یا استیتمنت هنرمند چقدر سخت خواهد بود اگر شما باور نداشته باشید که یک هنرمند هستید. هنگام دنبال کردن یک شغل به عنوان یک هنرمند، بیانیه هنرمند یک سند ضروری است که باید داشته باشید. این بیانیه به طور مستقیم به دید هنرمند نسبت به خودش، تجربه، رویکرد، اهداف، و کارش می پردازد. قادر نبودن به نوشتن یک بیانیه، تاثیر منفی بر حرفه هنری شما خواهد داشت.
امواج ماسه سنگ، آلن بریوت
این عکس در واقع عکسی نیست که من تنها با دوربینم گرفته باشم. بلکه این کولاژی از هشت عکس است، که در Adobe CS4 با استفاده از Photomerege به هم چسبانده شده اند. تنظیمات چسباندنی که من انتخاب کردم، تصویر را از شکل طبیعی تا جایی که نواحی خالی در گوشه ها ظاهر شدند. از آنجا که من عکس های اضافی برای پر کردن نواحی خالی نداشتم، و از آنجا که این تصویر را دوست داشتم و می خواستم آن را به اتمام برسانم، تصمیم گرفتم قسمت های قابل توجهی از تصویر را با ابزار Clone فتوشاپ همانندسازی کنم. بنابراین برای این کار من واقعا بخشی از عکس را با استفاده از قسمت هایی که عکاسی کرده بودم به عنوان راهنما، از خودم ساختم. نتیجه، تصویری از چیزی است که دقیقا به این شکلی که در اینجا نشان داده شده وجود ندارد. این اثر، به اندازه دوربینم حاصل تصور من نیز هست. به این ترتیب، من معتقدم که نشان دهنده یک اثر هنری، و همچنین ترکیبی از هنر و علم است.
۳- هنرمند باید کنترل روند خلاق و نتیجه نهایی را نشان دهد. این گفته به طور مستقیم به جایگاهی که شانس، اتفاق، و دیگر «رویدادهای خوب» در خلق اثر هنری دارند، اشاره دارد. اگرچه هیچ شکی نیست که تمام اینها در خلق اثر نقش دارند، ارزش آنها تنها زمانی مشخص می شود که هنرمند بهترین تلاش خود را برای کنترل نتیجه کار انجام داده باشد. در آن زمان، شانس معمولا به نفع هنر کار می کند نه در برابر آن. اما درحالیکه شانس ممکن است جزئی از این روند باشد، مسئول موفقیت هنرمند در کل کار، یا نشان دادن بالاترین سطح مهارت در تکمیل پروژه های پیچیده نیست. این کنترل هنرمند بر روند انجام کار است که مسئول موفقیت و دستاورد های اوست، نه شانس.
علاوه بر این، از آنجا که هنر در درجه اول در مورد هنرمند است، ضروری است که هنرمند بر کار کنترل داشته باشد. تنها از طریق این کنترل است که شخصیت، الهام بخشی، شور و شوق، و دیدگاه هنرمند می تواند بخشی از کار شود. تنها از طریق این کنترل هنرمند می تواند دیدگاه خود را از طریق کارش به اشتراک بگذارد. در نهایت، چیزی که مخاطب می خواهد این است که ببیند یک هنرمند خاص جهان را چگونه می بیند، و این امر تنها در صورتی میسر می شود که هنرمند کنترل کامل ایجاد یک اثر هنری را در نظر گیرد.
هنرمندان تازه کار اغلب در برابر ضرورت کنترل آثار خود بحث می کنند. هنرمندان باتجربه به ندرت وارد این نوع گفتمان ها می شوند. هنرمندان تازه کار با اینکه اثر به خودی خود وجود داشته باشد و اینکه در برابرش مسئول نباشند احساس راحتی بیشتری می کنند. آنها ممکن است نسبت به پذیرفتن مسئولیت طبیعت و طریقت کار خود بی میل باشند. این اغلب به دلیل سطح معینی از خجالت در مورد چیزی که ایجاد کرده اند است، کمرویی به خاطر ارائه کاری (عکسی) که خارج از کنترل آنها ثبت شده و نه نتیجه دیدگاه شخصی آنها، پس با آن مقابله می کنند. همانطور که هنرمندان باتجربه تر می شوند، همانطور که یک مخاطب برای کار خود پیدا می کنند، و همانطور که کار آنها قابل قبول تر می شود، کم کم قبول مسئولیت نتیجه تلاش هایشان، جایگزین عدم ارتباط با آثاری که به نمایش می گذارند می شود.
همانطور که هنرمندان به تدریج مسئولیت بیشتری برای خروجی خود می پذیرند، شروع به اعمال کنترل بیشتری بر آثار خود می کنند. در نتیجه، ضرورت سطح بالاتری از مهارت بیشتر می شود، و به دنبال آن سطح بالاتری از تسلط شروع به شکل گرفتن می کند.
این تحولات با درک این که مسئول نتیجه کار بودن به معنی مسئول بودن برای سطح مهارت نشان داده شده در کار نیز هست، به پیش برده می شوند. به تدریج یک حس غرور در هنرمند شروع به شکل گیری کرده و میل به نشان دادن سطوح توانایی اش بیشتر می شود. در زمان مقتضی، هنرمند به نشان دادن تسلط هنرش بر مخاطب علاقه مند می شود. در این نقطه، انتقال از نپذیرفتن مسئولیت کار به در اختیار گرفتن کنترل کامل نتیجه کار، کامل می شود.
۴– یک عکس فاین آرت با هدف ایجاد یک اثر هنری گرفته می شود. این مسئله این ضرورت که عکاس باید خودش را یک هنرمند در نظر بگیرد و کنترل روند خلاق را در دست بگیرد را بیشتر تقویت می کند. اگر کسی بخواهد یک اثر هنری ایجاد کند و نه تنها یک عکس مستند، هر دوی اینها ضروری هستند. ما بعدا در این مقاله با جزئیات بیشتر در این مورد بحث خواهیم کرد.
ایجاد یک عکس فاین آرت به معنی ایجاد تصویری است که از جنبه های واقعی صحنه یا سوژه عکاسی شده فراتر می رود. این به معنی ایجاد تصویری است که یک دیدگاه شخصی، یک پیام، یا یک جنبه استعاری را به اشتراک می گذارد. این به معنی خلق یک عکس است، نه فقط گرفتن یک عکس.
۵– یک عکس فاین آرت فقط مستند نیست. مستندسازی در انواع خاصی از عکاسی، مانند مستند، خبری، علمی و ثبت پزشکی قانونی موفق است. در این زمینه ها هدف گرفتن یک عکس، ثبت صحنه یا سوژه به واقعی ترین شیوه ممکن است به طوری که آنچه که عکس نشان می دهد تا حد ممکن به آنچه که شاهدان، محققان، و پژوهشگران دیده اند، نزدیک باشد. هدف، جلوگیری از تبدیل شدن شخصیت و نظرات عکاس به بخشی از عکس است. شخصی که عکس می گیرد باید به طور کامل در آن عکس غایب باشد. عقاید شخصی، دیدگاه ها، و نظرات آنها، چه به طور ضمنی و چه صریح، به هیچ وجه نباید در عکس حضور داشته یا نشان داده شوند. باید به گونه ای باشد که انگار این شخص هرگز وجود نداشته، انگار دوربین خودش عکس می گیرد.
عکاسی فاین آرت دقیقا برعکس است. در واقع، ما می توانیم با در نظر گرفتن هر یک از جملات بالا، جملات کاملا متضاد بنویسیم، و دستورالعمل های عالی برای ایجاد عکس های فاین آرت داشته باشیم. اجازه دهید آن را امتحان کنیم. اول، آنچه که یک عکس فاین آرت نشان می دهد باید با آنچه که ناظران وقتی که آن را می بینند ارائه می دهند، متفاوت باشد. دوم، هدف یک عکس فاین آرت به اشتراک گذاری دیدگاه شخصی عکاس از صحنه یا سوژه است. در آخر، شخصی که عکس را گرفته باید به لحاظ استعاره ای در تصویر حاضر باشد. هنگامی که به یک عکس فاین آرت نگاه می کنیم، باید بدانیم که عکس توسط یک هنرمند ایجاد شده است، نه فقط توسط یک دوربین.
علت آن این است که هنر نقطه مقابل مستندسازی است. هنر بیان شخصیت، دیدگاه، و الهام بخشی هنرمند است. به این ترتیب، یک عکس فاین آرت وسیله ای است که از طریق آن هنرمند دیدگاه خود را با مخاطبش به اشتراک می گذارد. بنابراین، برای این که یک عکس هنر در نظر گرفته شود، به هیچ وجه نباید صرفا مستند باشد. در عوض، در درجه اول باید منتقل کننده احساس باشد. این احساس باید شخصیت، الهام بخشی، دیدگاه، سبک شخصی، و از همه مهمتر، واکنش عاطفی به سوژه را منعکس کند. این عکس نباید تنها آنچه را که در مقابل دوربین است نشان دهد، بلکه باید آنچه را که عکاس احساس می کند نشان دهد.
۶– تصویر نشان دهنده یک تفسیر از سوژه است. همانطور که دیدیم، یک عکس فاین آرت همیشه تفسیری از داده های ثبت شده در عکس است. در عکاسی منظره فاین آرت، این تفسیر در محل عکاسی زمانی که عکس گرفته می شود شروع شده و در استودیو زمانی که عکس ویرایش می شود، ادامه می یابد.
۷– یک عکس فاین آرت محتوای احساسی (عاطفی) دارد. همانطور که قبلا دیدیم، تصویر باید نشان دهنده واکنش عاطفی هنرمند به سوژه باشد. بدین منظور باید یک محتوای احساسی در عکس وجود داشته باشد. از آنجا که عکس ها کاملا بصری هستند، این محتوای احساسی باید به صورت بصری نشان داده شود. این کار از طریق ابزارهای مختلف انجام می شود: ترکیب بندی عکس، انتخاب فرمت عکس، کراپ کردن عکس اصلی، انتخاب پالت رنگ، اشباع رنگ (یا استفاده از سیاه و سفید یا تک رنگ به جای رنگ)، کنتراست و روشنایی، استفاده از منحنی ها، خطوط، و دیگر مولفه های بصری، و غیره.
انتخاب این مولفه ها، سبک شخصی یک فرد را تعریف می کند. این روش برای این که به طور موثر مورد استفاده قرار گیرد، نیازمند مطالعه، آموزش، و تمرین گسترده است. برای به حداقل رساندن میزان زمان مورد نیاز برای یادگیری آن، بهتر است که مطالعه تحت راهنمایی یک عکاس با تجربه صورت گیرد.
۸– ترکیب بندی عکس پیچیده است. منظورم از پیچیده این نیست که ترکیب بندی باید پیچیده باشد. منظور من فقط این است که باید لایه های متعددی از معنا داشته باشد. یک ترکیب بندی می تواند بسیار ساده، و حتی مینیمالیستی (ساده گرایانه) باشد، و هنوز هم لایه های متعددی از معنا داشته باشد. این لایه های مختلف هر یک نشان دهنده سطح مختلفی از درک و قدرانی از بهای کار هستند. ترکیب بندی یک قطعه فاین آرت باید چیزی فراتر از تلاقی چشم ها در نگاه اول باشد. معنای تصویر باید به مرور زمان خود را آشکار کند، نه در یک لحظه و یکباره. همانطور که بیننده برای تحسین، بررسی، و تفکر بر روی یک عکس وقت می گذارد، به تلاش های او با درک عمیق تر از کار پاداش داده می شود.
دریاچه شمالی، شرق سیرا در نوادا
یک عکس فاین آرت لزوما نباید عکسی باشد که مکانی که در آن گرفته شده است را پنهان کند. بلکه می تواند عکسی از یک صحنه باشد که همه ما می توانیم تشخیص دهیم یا به آن مربوط باشیم. با این حال، تمام جنبه های کار بحث شده در این مقاله باید وجود داشته باشند تا تصدیق کنند که عکس نماینده واکنش عاطفی عکاس به صحنه است و نه فقط ثبت یک مستند از این صحنه.
۹– یک سطح استعاری از معنا در تصویر موجود است. استعاره چیزی است که نشان از چیز دیگری است. استعاره ها را می توان از طریق انواع واسطه ها بیان کرد: نوشتن، هنرهای تجسمی، موسیقی، معماری، و غیره.
استعاره ها لزوما آشکار و بدیهی نیستند. از آنجا که استعاره ها دلخواه هستند، ذاتا فرهنگی بوده و در نتیجه از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت خواهند بود. یک شیء که نشان از چیزی در یک فرهنگ خاص است، ممکن است در یک فرهنگ دیگر نشان از یک چیز کاملا متفاوت باشند. به عنوان مثال، گل رز قرمز در فرهنگ آمریکایی نماد عشق، و در اروپا نماد سوسیالیسم است. اگرچه منشأ گل رز به عنوان نمادی از عشق در قرون وسطی در اروپا نشأت گرفته است، اما منشأ گل رز به عنوان نمادی از سوسیالیسم در ماه مه ۱۹۶۸ در فرانسه نشأت گرفت، زمانی که از گل رز قرمز به عنوان مدال در تظاهرات خیابانی در پاریس استفاده می شد. بنابراین باید بستر فرهنگی که در آن یک استعاره به منظور درک معنای آن وجود دارد را بشناسید.
در عکاسی فاین آرت، استعاره ها باید به صورت بصری با استفاده از مولفه هایی که به طور کامل در صحنه وجود دارند یا توسط عکاس در آن قرار داده شده اند، نشان داده شوند. این مولفه ها برای بیان یک سطح استعاری از معنا مورد استفاده قرار می گیرند که فراتر از محتوای بصری تصویر است.
به عنوان مثال، در یک عکس منظره فاین آرت، یک درخت جوان واقع شده در نزدیک یک درخت بالغ ممکن است برای نشان دادن تضاد یا انتقال بین سن جوانی و پیری مورد استفاده قرار گیرد. در این مثال، درخت ها یک معنی استعاری دارند که فراتر از حضور بصری آنهاست. درخت جوان نشان از جوانی دارد، درحالیکه درخت بالغ نشان دهنده پیری است. به طور مشابه، یک استخر با آب تیره ممکن است نشان از رمز و راز باشد، یا انعکاس ابرها در آب به معنی بینهایت و درون گرایی باشد، و به همین ترتیب. فرصت ها بینهایت بوده و تنها محدود به تخیل هنرمند هستند.
۱۰– تاکید بر کیفیت است نه کمیت. هنگام ایجاد عکس های فاین آرت، تاکید هنرمند باید بر کیفیت باشد نه کمیت. این رویکرد باید در هر جنبه از تلاش عکاس نفوذ کند.
علت آن این است که روند ایجاد فاین آرت با تفکر عمیق، اقدامات سنجیده، و توجه به جزئیات در هر جنبه از کار مشخص می شود. به این ترتیب، روند ایجاد فاین آرت به طور طبیعی به تعداد کمی از آثار با کیفیت و ایجاد شده به صورت منحصر به فرد منجر می شود. تاکید هنرمند بر ایجاد تعداد کمی از نمونه های منحصر به فرد است نه بر تولید انبوه نمونه های یکسان.
تنها با محدود کردن تعداد آثار می توان در طول کل فرآیند کیفیت را کنترل کرد. از آنجا که همه ما زمان یکسانی در طول روز در اختیار داریم، افزایش کمیت به معنی نیاز به ایجاد آثار بیشتر در زمان یکسان است. این به معنی صرف وقت کمتر برای کار بر روی هر اثر است، که به نوبه خود به این معنی است که زمان کمتری برای توجه به جزئیات و اطمینان از این که هر جنبه از کار با بالاترین استانداردها تکمیل شده است، در دسترس است.
۱۱- ملاحظات هزینه در درجه دوم قرار دارند. در ایجاد عکس های فاین آرت، کیفیت در درجه اول اهمیت قرار دارد. هزینه ها، چه مربوط به تجهیزات شما باشند (دوربین، لنز، کامپیوتر، و غیره) و چه تدارکات شما (فیلم، کاغذ، جوهر، قاب، و غیره) در درجه دوم هستند.
ایجاد عکس های فاین آرت، تلاش برای صرفه جویی در پول با خرید تجهیزات یا تدارکاتی با قیمت پایین تر نیست. بلکه ایجاد بهترین نمونه های ممکن بدون در نظر گرفتن هزینه است. در حالی که همه ما هزینه محدودی را می توانیم صرف هنر خود کنیم، نگرانی برای هزینه ها باید در درجه دوم اهمیت باشد.
۱۲- هنرمند یک بیانیه یا استیتمنت هنرمند (artist statement) می نویسد. این بیانیه سند مهمی است، چون شرح می دهد که هنرمند کیست، چه کاری انجام می دهد، آموزش ها و تجربیات او چه هستند، و چگونه وارد عرصه هنر شده است. به این ترتیب، به هنرمند، دیدگاه، و اهداف او مشروعیت می بخشد.
۱۳- آثار منحصر به فرد بخشی از یک بدنه کاری بزرگتر هستند. یک بدنه کاری بیشتر در مورد توانایی های یک هنرمند می گوید تا یک عکس واحد. علت آن این است که یک بدنه کاری، مانند یک نمونه کار، نشان دهنده توانایی های هنرمند در طول زمان است نه تنها در یک نمونه یا اثر. یک تک عکس با کیفیت را همیشه می توان به عنوان یک اتفاق توسط یک مخاطب مشکوک دید. با این حال، یک پورتفولیو (آلبوم کار) از تصاویر با کیفیت، با پاسخ مثبت به این سوال که «آیا هنرمند می تواند به طور منظم تصاویری با این کیفیت ایجاد کند، یا این تنها یک اتفاق خوب بوده است؟» این سوءظن ها را از بین می برد. فهمیدن این که آیا هنرمند می تواند به طور منظم کار با کیفیت تولید کند و دیدگاه خود را در طول زمان حفظ کند، هنگام نگاه کردن به یک آلبوم نمونه کار، بسیار آسان تر است تا هنگام نگاه کردن به یک تصویر واحد.
۱۴- یک اثر در رابطه با آثار هنری دیگر مورد بحث قرار می گیرد و بین آنها مقایسه صورت می گیرد. در این بحث، به جنبه های بنیادین هنر، مانند شجره نامه، منشأ کار، روش یا طریقه ایجاد (به معنی اجرا)، تاریخ، شیوه رنگ پردازی (پالت)، و غیره پرداخته شده است.
امیدواریم که این مطلب جامع در مورد عکاسی هنری مورد استفاده شما عزیزان لنزکی قرار گرفته باشد. لطفا دیدگاهتان در مورد این مطلب را در بخش دیدگاه ها، پایین همین صفحه، با ما به اشتراک بگذارید.
منبع
برگرفته از: naturephotographers
۱۸ آبان ۱۳۹۵
این عکسایی که گذاشتین لنداسکیپ محسوب میشن نه فاین آرت
۱۸ آبان ۱۳۹۵
سلام خدمت شما
در این مورد داخل متن توضیح داده شده است. پاراگراف زیر عکس «امواج ماسه سنگ» این موضوع را شرح می دهد که چطور تنظیمات و کنترل های خاصی که عکاس اعمال کرده تا نگاه هنری خاص خود را به نمایش بگذارد، اثر را به «فاین آرت» تبدیل کرده است. عکس های منظره هنری یا فاین آرت.
با سپاس از اینکه دیدگاهتان را مطرح می نمایید.
موفق باشید
۱ تیر ۱۳۹۵
سلام به همه و سپاس فراوان از لنزک… نویسنده مقاله به خوبی به توضیح اصول این نوع عکاسی پرداخته. نکته مثبتی که شاید در نوشته هایی که به بیان اصول فکری و دیدگاهی هنری خاص پرداخته میشه، کمتر وجود داشته باشه. صد البته این نکات و قوانین که اینجا مطرح شد مطلق نیست و هر هنرمند دیگه میتونه چک لیستی از این گونه قوانین برای خودش تدوین کنه که همین نکته گویای خلاقیت و خاص بودن آثار اون خواهد بود. موفق و به قول دوستی عزیز (عکاس) باشید.!