نقد عکس #۱۱۴

«نقد عکس» نام یکی از بخش های لنزک است. در بخش نقد عکس، که آخر هفته ها برگزار می شود، ما عکس ارسالی یکی از خوانندگان عزیزمان را منتشر می کنیم و از شما خواهش می کنیم که انتقادات سازنده خود را در مورد آن مطرح نمایید. این یک راه عالی برای یادگیری بیشتر در مورد عکاسی، مطرح کردن دیدگاه ها و نقد شدن عکس خود شماست. در ادامه از شما برای شرکت کردن در این بخش و مطرح کردن نظرتان در مورد عکس نقد شماره ۱۱۴ دعوت می کنیم.

قوانین ساده این بخش

  • گاهی ما عمدا عکس هایی که بی عیب نیستند را انتخاب می کنیم، پس لطفا با انتقادات سازنده خود به دوستانتان کمک کنید
  • آزادانه هر نصیحتی که می دانید مفید است را مطرح کنید – ترکیب بندی، نورپردازی، ویرایش و…

کاندید این هفته بخش نقد عکس (برای مشاهده سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید):

عکس

مشخصات عکس :

  • دوربین: NIKON D7200
  • دیافراگم: f/10
  • سرعت شاتر: ۱/۲۰۰sec
  • حساسیت سنسور: ISO-100
  • فاصله کانونی: ۱۴۰mm

عکاس: آقای ماردین فرجی

قصد داشتید چه چیزی را به تصویر بکشید؟

برای من عکس ورای یک کادر برش خورده از زمان و مکان همیشه دوست داشتم با این ذهنیت به عکسها نگاه کنم و یا عکس بگیرم. دنبال نشانه ها و المانهای قوی و پر معنا در عکسها بودم و در این عکس برای جدایی میان دوستیها و عشقها سراغ رنگها در بستری از سفیدی برف رفتم عکسی بدون افق برای هدایت و تمرکز چشم روی سوژه ها، قرمز نماد زنانگی و مونث بودن و ترک آن توسط مرد چتر مشکی… رد پاها از آمدن و رفتنها گفته ولی اینبار جدایی حتمیست…

لطفا نظر خود را در قسمت نظرات، پایین همین صفحه، مطرح نمایید. شما چگونه چنین صحنه یا عکسی را به طور متفاوتی به تصویر می کشیدید؟ تشکر فراوان از همه عزیزانی که هفته گذشته در این بخش دیدگاهشان را مطرح نمودند.

سازنده ترین نظرات در سایت به شکل برجسته ای نمایش خواهند یافت. شما هم می توانید با کلیک روی این لینک عکس خود را برای بخش نقد ارسال نمایید.

مروری بر نقد عکس هفته گذشته

دیدگاه برجسته هفته گذشته: مسعود نوری: سلام. بعضی از دوستان نسبت به تنگی عکس و خورده شدن قسمتهای پایینتر درخت نقد داشتند. دقیقا غیر از این نیست. اما عکاسی در لحظه های آنی به انسان اجازه تنظیمات دقیقتر را نمی دهد. شاید عکاس فرصت عقبتر رفتن را نداشته است یا چیزهایی از این قبیل. اما بعد. حذف سه کلاغ سمت راست عکس را بنده به هیچ وجه پیشنهاد نمی کنم. اتقافا بودنشان هم به اصالت کار کمک می کند و هم به رئال شدن آن و هم اینکه عکس بدنبال مفهوم تعادل و آرامش نیست. ریشه عکس در بی تعادل و پریشانی است. خود حضور کلاغ که تمثیلی از سیاهی و بدبختی است و دوم فرار و ترسی که بواسطه پرواز مغشوش آنها وجود دارد و سوم اینکه خود درخت هم چندان ظاهر و ریخت متعادلی ندارد و گیسوانش به هر سو پراکنده شده و خود درخت هم به سمت عقب در یک حالت بی تعادلی است.این بی تعادلی و عدم آرامش در عکس حس اول عکس است. و نیرویی که از بیرون عکس دارد به عکس شامل درخت و پرندگانش وارد می شود. حسی که قطعا در این عکس روایت می شود یک حس زمانی هم هست. حس یک بحران در ثانیه های قبل. یعنی فی نفسه مخاطب عکس خودش را ناخواسته درگیر لحظاتی قبل می کند متوجه یک تهدید و یک بحران در مکان عکس می شود. پس زمان هم نقشش را در عکس ایفا می کند. زمستان به عنوان زمان اتمسفریک عکس و ثانیه ها به لحاظ اینکه ثانیه های قبلتر فرضا گلوله ای شلیک شده و پرندگان اینگونه آواره از وطن شده اند.

لنزک: نقد فوق یکی از نقد های برجسته مطرح شده در هفته گذشته می باشد. ما سعی می کنیم هر هفته یکی از نقد های سازنده خوانندگان عزیزمان را در این قسمت معرفی کنیم، اما قطعا قضاوت در مورد «برجسته ترین» نقد بر عهده شما است. از این رو توصیه می کنیم شما نیز تمامی این نقد ها را مطالعه بفرمایید. برای مطالعه تمامی نقد های مطرح شده در هفته گذشته، روی عکس فوق کلیک کرده و به پایین صفحه مراجعه نمایید.

نظرات شما

  1. Maxm1860

    ۹ اسفند ۱۳۹۴

    روزهای آخر زمستان و عشق گمشده و گام هایی سنگین بسوی بهار در پیش رو!
    یه عکس زیبا و با دیدهای گوناگون! سپاس

  2. mohammad_QA

    ۸ بهمن ۱۳۹۴

    از همه نظر بی نقصه
    فقط کاش یه دستکش تیره دست سوژه بود این جوری کنتراست بهتری پیدا میکرد و رد پاها ی اضافه حذف میشدن
    روشنی دست یه کم تو ذوق میزنه
    البته تمام مطالبی که عرض کردم سلیقه ایه و به مبحث ویرایش مربوطه
    منظورم یه چیز شبیه اینه
    http://uupload.ir/files/apfe_photo-critique-114-lenzak.jpg

  3. ششش

    ۶ بهمن ۱۳۹۴

    عکس قشنگه ولی مفهومی رو منتقل نمیکنه
    اون یکی نفر با چتر قرمز الان کجاس رو برق نشسته؟!

  4. جعفرغیاث پور

    ۴ بهمن ۱۳۹۴

    در تصویر رد پاهایی در جهت های مختلف دیده می شود که این نشان از این است که هر دو فرد به نوعی مسیرهای مختلفی را تجربه کرده اند راهای مختلفی را رفته اند ولی نهایتا در مسیری راست به یک رابطه پایان داده اند و در واقعا امتداد خط دو چتر نشان از این است که به واقع دو کاراکتر با هم در تضاد واقعی هستند.
    هرچند اتفاق در پس زمینه ای سفید که نشان صداقت و تک رنگی و ……….. است اتفاق افتاده
    ولی لباس و چتر مشکی به خوبی روایت گر خیانت . تضاد ……… است.
    یکی از دوستان در کامنت هاشون اشاره کرده بودند که کاش جای چترها عوض می شد یعنی چتر قرمز در ابتدای تصویر بود و چتر سیاه از آن دور می شد
    ولی به نظر من این نوع تصویر نمی توانست نشانی از این مورد باشد که هر دو کاراکتر راه های مختلفی را رفتند و پس از طی مسیری به تضاد رسیده اند . اگر تصویر پیشنهادی دوستمان بود نمی توانست به نوعی شکست واقعی را القا کند
    چرا که در اول راه این جدایی اتفاق می افتاد

  5. oveies

    ۴ بهمن ۱۳۹۴

    البته تو فرم عکس بقول دوستمون کاش چترها نو نمی موند روشون یکم برف بود خوب بود ولی وقتی برفی نمیباره چرا باید رو چتر برف باشه

  6. oveies

    ۴ بهمن ۱۳۹۴

    با سلام دوست عزیز
    عکس خیلی خوبه تبریک میگم تو فرم بنظرم نقد خاصی نداره فقط کاش یه جایی که برف دست نخورده ای بود عکس مینداختی تا با پراکندگی رد پا تو قسمتهای مختلف کادر مواجه نشیم(البته ممکنه منظور عکاس این باشه که از هر راهی رفتیم نشد که باید تعداد رد پاها بیشتر میشد) . درباره تعدد ردپا هم کاش یکم بیشتر رو رد پاها کار میشد
    اما تو محتوا
    چرا زن مشخص نیست حتی نمیتونم تصور کنم که نشسته رو زمین . زن ثابت و مرد در حال ترک منطقه هست اگه منظورتون بی وفایی مرد و ثابت قدمی زن هست مرد رو در حال رفتن نشون میدادی نه در حال اومدن (منظورم نسبت به موقعیت عکاس هست) چیزی که به عکاس در حال نزدیک شدن هست مورد تایید عکاس برداشت میشه پس عکاس طرف مرد هست )
    در کل خیلی عکس خوبیه تبریک میگم

    1. sadatitabar

      ۲۲ بهمن ۱۳۹۴

      سلام،
      نقد بسیار زیبایی بود موافقم، بنظرم کراپ های بهتری میشه از این عکس گرفت

  7. زهره

    ۴ بهمن ۱۳۹۴

    با سلام,
    به نظر من این عکس عکس بسیار زیبایی است که نشان از ذهنی خلاق و ایده پرور است,اما فکر میکنم اگه جای دو سوژه در کادر عوض بشه بهتره,یعنی چتر قرمز جلو کادر باشد وچتر سیاه در قسمت دورتر وپشت به چتر قرمز,فکر میکنم اگه چیدمان سوژه به این شکل باشه مفهوم جدایی وفاصله از لحاظ بصری بیشتر منتقل میشه,
    باتشکر

  8. سید احمد پژوهنده

    ۳ بهمن ۱۳۹۴

    من عکاس موبایلم. میشه عکسامو بفرستم برای بخش نقد عکس؟
    من معمولا با موبایل عکسای سیاه و سفید خیابونی نمیگیرم. سعی میکنم تا جایی که ممکنه احساس کنم دستم دوربین گرفتم 🙂

    1. سامان نویسنده

      ۴ بهمن ۱۳۹۴

      بله حتما،

      به همراه آن مدل گوشی، ساعت عکاسی و بخش های لازم فرم را پر نمایید.

      موفق باشید

  9. مسعود نوری

    ۳ بهمن ۱۳۹۴

    یکی از عکسهای مینی مالیست زیباییست که سایت به نظرم انتخاب کرده. هرچند همه چیز توسط عکاس هوشمندانه طراحی شده است و از یک حالت مستند خارج شده اما در قالب خودش بسیار خوب و دقیق کار شده است. توضیحات عکس هم در جهت معرفی عکس ارزشهای خاص خودش را داراست. هرچند اگر توضیحی داده نمی شد هم تمام موتیقهای عکس حق مطلب را بیان می کرد. اتمسفر عکس طبعا اتمسفر فوف العاده ای است برای روایت جدایی. اینکه عکاس خودش را فارغ کرده از کادر و از ویژگی سفیدی یک دست برف نهایت استفاده را کرده حتی آنرا در خدمت حذف افق آورده عالی است. به عبارتی هیچ خطی وجود ندارد. تنها خط ممکن یک خط فرضی است که از تمامی خطوط قوی تر است و آن هم خط جدایی.خط مسیر رفتن مرد که این بار کارکرد خط که همیشه یک عنصر وصل کننده است کارکردی فصل کننده دارد. فصل زن و مرد در حال جدا شدن است. زن در همان زمستان خواهد ماند و مردبه سمت بهار که نه ،قطعا شاید به سمت پاییز و شاید زمستانی دیگر خواهد رفت. کنجکاوی مخاطب در دیدن شخصیت زن همچنان تا آخر زمستان و شاید تا ابد چایی که عکاس خودش را از آن فارغ کرده باقی خواهد ماند. چیزی که در عکس مهم است فاصله هاست. ما حتی چهره مرد که در نزدیک و رو به ماست هم نمی بینیم . مهم فاصله ایست که هر لحظه بیشتر و بیشتر می شود. حتی در خوانش اثر در امروز و فردا هم بایست این فاصله بیشتر شده باشد مهم هم نیست که عکس است و همه اندازه ها ثابت است . فاصله در حال ازدیاد است. فاصله ای که دو عنصر اصلی عکس را به هم وصل که نه از هم جدا می کند. تنها پیشنهادی که می شود داد به عکس وجود نقطه های سفید برف روی چتر زن و مرد بود. البته این یک پیشنهاد است در جهت قوت بیشتر حس.کنتراستی هم که بین سیاهی و قرمز و رنگ سفید زمینه هست کنتراست خوبی از آب در آمده.حتی انتخاب درست لباس مرد. و چه بهتر که هیچ جزئی از بدن زن دیده نمی شود. ای کاش عکاس در توضیح عکس اشاره ای به زن و مرد بودن و جدایی نکرده بود. شاید ذهن رمزگشای مخاطب به افقهای دیگر عکس باز می شد. هرچند عکس فاقد هرگونه افقی است. چه برای مرد متحرک و چه زن ایستا و چه خود عکس که تمام افقهایش را در زیر برفی سنگین از دست داده است.
    با تشکر و تبریک به عکاس خوب این عکس ماردین عزیز


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *