نقد عکس #۸۳

«نقد عکس» نام یکی از بخش های لنزک است. در بخش نقد عکس، که آخر هفته ها برگزار می شود، ما عکس ارسالی یکی از خوانندگان عزیزمان را منتشر می کنیم و از شما خواهش می کنیم که انتقادات سازنده خود را در مورد آن مطرح نمایید. این یک راه عالی برای یادگیری بیشتر در مورد عکاسی، مطرح کردن دیدگاه ها و نقد شدن عکس خود شماست. در ادامه از شما برای شرکت کردن در این بخش و مطرح کردن نظرتان در مورد عکس نقد شماره ۸۳ دعوت می کنیم.

قوانین ساده این بخش

  • گاهی ما عمدا عکس هایی که بی عیب نیستند را انتخاب می کنیم، پس لطفا با انتقادات سازنده خود به دوستانتان کمک کنید
  • آزادانه هر نصیحتی که می دانید مفید است را مطرح کنید – ترکیب بندی، نورپردازی، ویرایش و…

عکس

مشخصات عکس :

  • دوربین: Canon EOS 600D
  • دیافراگم: f/14
  • سرعت شاتر: ۱/۱۰۰sec
  • حساسیت سنسور: ISO-800
  • فاصله کانونی: ۳۷mm

عکاس: آقای احسان ابرهام

قصد داشتید چه چیزی را به تصویر بکشید؟

راهی که همه دیر یا زود باید برویم.

لطفا نظر خود را در قسمت نظرات، پایین همین صفحه، مطرح نمایید. شما چگونه چنین صحنه یا عکسی را به طور متفاوتی به تصویر می کشیدید؟ تشکر فراوان از همه عزیزانی که هفته گذشته در این بخش دیدگاهشان را مطرح نمودند.

سازنده ترین نظرات در سایت به شکل برجسته ای نمایش خواهند یافت. شما هم می توانید با کلیک روی این لینک عکس خود را برای بخش نقد ارسال نمایید.

لینک برای به اشتراک گذاشتن این نقد

نقد عکس #۸۳

مروری بر نقد عکس هفته گذشته

دیدگاه برجسته هفته گذشته: مسعود: سلام به آقای توکلی این خیلی خوب است که برای عکاسی کمی هم دور تر برویم و از زاویه ای که کمتر حتی خودمان را تماشا می کنیم به موقعیت و دنیایمان نگاه کنیم. عکاسی از طبیعت به سبب وجود عناصر زیاد در طبیعت مسلتزم یافتن بهترین زاویه برای ثبت ماجراست. اینکه دوستی تاکید داشت که عکس شلوغ است شاید بخاطر این مسئله است که تمامی عناصر به لحاظ المانهای بصری علی السویه هستند اینجاست که دریافت یک حس از عکس کار سختی می شود و عکس در همان مرحله ثبت تنها یک لحظه باقی می ماند. عکس آقای توکلی به لحاظ رنگ بندی شامل سه بخش است. بخش اول که در پیش زمینه تصویر است و چیزی بین اسطخودوس به لحاظ رنگ و جو به لحاظ بافت است. بخش دوم بخش میانی است که از طیف سبز شروع می شود و در تنالیته های ترکیبی از سبز و خاکستری به سیاه می رسد و بخش سوم عکس که شامل کوه ها و آسمان است و در طیفهای رنگ آبی مشاهده می شود. این فراوانی در لایه دوم عکس به شدت دیده می شود. قاعدتا با عقبتر رفتن عکاس و انتخاب چند پله بیشتر برای فاصله کانونی قسمت میانی عکس فشرده تر به نظر می رسید که این به زیبایی کادر می افزود. به نظر می رسد لایه سوم که کوهها باشند باتوجه بنه نوع بافت و خطوط زیبایی که خلق کرده اند و نیز رنگ بندی زیبایی که دارند قابلیت بیشتری برای هدف عکس داشته باشد که متناسب با آن انتخاب نورسنجی مناسب و نیز کلوین مناسب برای آن ناحیه به عکس حس و توان بیشتری می داد. عکس به لحاظ میزان هم دارای دو ناحیه است. ناحیه زیر خط افق و ناحیه بالای خط افق. متاسفانه خط افق کمتر به سمت قانون یک سوم رفته است و بیشتر تمایل به نیمه عکس دارد. که این مربوط به زاویه و لول دوربین دارد. به نظر اگر عکاس می نشست و خط افقش را روی یک سوم می گذاشت بهتر هم می شد. و نیز با پایین آمدن سطح دوربین مخاطب بیشتر در قسمت جلو عکس متمرکز می شدو خودش را بیشتر در عکس حس می کرد. نکته آخر هم به نظر من این است که اف استاپ دوربین تا جای ممکن بالا انتخاب می شد و متقابل آن برای جبران نوردهی سرعت شاتر کمتر می شد تمام عکس از فوکوس بیشتری برخوردار بود. که طبعا برای تحقق این موضوع عکاس نیازمند به یک سه پایه هم بود.

نظرات شما

  1. h

    ۶ شهریور ۱۳۹۴

    بنده هم با نظر آقای آرمین کاملاً موافقم، و همیشه ترجیح میدم با سرعت شاتر، به نور مورد نظر خودم برسم، مخصوصاً در مورد این سوژه که کاملاً ثابت هست. البته اگر سه پایه همراهتون نبوده که دیگه بحثی نیست.
    در نهایت عکس بسیار زیبا و با کادربندی بی نقصی گرفتید. امیدوارم شاهد کارهای هر چه بهتر شما باشیم.

  2. ali dagheri

    ۱۹ مرداد ۱۳۹۴

    واقعا باید به شما افرین گفت اقا احسان

  3. بنفشه

    ۶ مرداد ۱۳۹۴

    با سلام و خسته نباشید.
    همانطور که میدانید عکس‌های گرفته شده با فاصله‌ی کانونی زیر ۵۰ میلیمتر مخصوصا عکسهایی که از بناهای معماری گرفته می‌شوند دارای اعواج هستند که این امر نیز در عکس شما قابل مشاهده است، بخصوص در ردیف اول ستونهای چپ و راست دالان. برای بهتر شدن این اعواج یا حذف کامل اعواج‌ها می‌توانید از نرم افزار لایت روم که بسیار برای این امر مفید و کاربردی است استفاده نمایید.

    با احترام.

  4. مسعود.ن

    ۳۰ خرداد ۱۳۹۴

    سلام.
    عکس قوف العاده ای است . و تبریک به عکاس
    ریتم در هنر بسیار اساسی و ضروری است. به نظر میرسه در تمامی بخشهای هنر اعم از تجسمی و نمایشی و ادبیات بخصوص سینما و موسیقی فقدان عنصر ریتم یعنی شکست همه آنها در قدم اول.
    ربتم یعنی حرکت . یعنی پویای. یعنی حرکت به جلو . یعنی احساس آرامش. یعنی دعوت به انتظار . یعنی داشتن یک هدف. یعنی دعوت در یک مسیر. یعنی همراهی . ریتم در ضمیر ناخودآگه جمعی انسانها بوده و هست . چراکه همه چیز این دنیا بر اساس یک ریتم درونی و برونی شکل گرفته . روز و شب . سال و ماه. ساختار ملوکولی دی ان ای . بافت پوسته یک درخت. گلبرگهای کنار هم یک گل.
    عکس آقای احسان ابرهام نقطه شروع و اثر گذارش در همان اولین قدم ریتم است. ریتمی که در لایه های مختلف به چشم نوازش می دهد. ریتم سبگ قبرها. ریتم ستون های سنگی. ریتم ستونهای گچی . ریتم در سایه روشنها. ریتم در راهروها و ریتم در فضاهای خالی و حتی ریتمی که در نفطه پایانی ریتم مشاهده می شود: ریتمی که شاید زیاد به چشم نیاید و چینش خشت ها و یا سنگها درهمان انتهای راهرو ایجاد یک ریتم ضعیف کرده است. چشم به انتهای می دود. نقطه ای که تاریک است. اما به ناگاه و براساس آنچه به چیزی معین و شاخص در آن تاریکی و روشنیهای آخر راهرو نمی رسیم به سمت بالا حرکت می کنیم در امتداد ستونها و از آنجا یک حرکت طولی انجام می شود و همراه با سفیدی دیواره های گچی در سفیدی و روشنایی حل می شویم و عروج می کنیم.
    در نگاه اول شاید به عکاس خرده گرفته شود که چرا از تکنیک hdr برای رسیدن به یک هیستوگرام متعادل و روشن شدن انتهای راهرو استفاده نکرد است. اما درست در همین جاست که عکاس برنده می شود. ما قرار نیست به انتهای راهر برسیم. قرار است ما به آسمان برویم. همان کاری که عکاس زیرکانه انجام داده و ما را بسیار هوشمندانه به فضای بالای عکس برده است.
    وجود هر چیزی دیگر حتی یک انسان در هر کجای عکس به عکس خدشه وارد می کرد. و این انتخاب برای نبودن هیچ جنبده ای در عکس بسیار آگاهانه بوده. هر حرکت جنبده ای در فضای دو سویه حرکتی ریتم بافتها و رنگها و سایه روشنها ما را از رسیدن به بالا و بیرون قاب تصویر و به سمت آسمان مخدوش می ساخت.
    با سپاس از لنزک

    1. احسان ابرهام

      ۳۰ خرداد ۱۳۹۴

      سلام دوست عزیز شما تمام احساس ونگاه من را با قلمی زیبا به رشته تحریر در آوردید .ممنون و سپاس گزارم

  5. hossein1394

    ۳۰ خرداد ۱۳۹۴

    با سلام و درود به آقای احسان به نظر بنده عکس خوبیه در کادربندی قرینه را خوب رعایت کرده
    انتخاب رنگ سفید هم کیفیت عکس را برده بالا
    اگه در قسمت میان زمینه یه انسان بود به نظر من بهتر می شد در کل عکس خوبیه موفق باشی

  6. magic_homeland

    ۲۹ خرداد ۱۳۹۴

    با سلام
    مطلبی که آرمین جان در مورد ISO پرسیده اند، دقیقا برای من هم ایجاد سوال کرده!ضمن اینکه این عکس با تصور عام در مورد مرگ و تونل عبور به دنیای دیگر قدری متفاوت است که این تفاوت در نوع خود جالب است. به این صورت که معمولا انتهای گذرگاه به شکل بسیار روشن و نورانی نشان داده میشود در حالیکه در این عکس، انتها سیاه و تاریک است.

  7. آرمین

    ۲۹ خرداد ۱۳۹۴

    با سلام و خسته نباشید به جناب ابرهام به نظر من عکس واقعا زیباییه هم از نظر پرسپکتیو کامل و خوب و هم از نظر ترکیب رنگ سفید عکس.فقط سوالی که ذهن منو مشغول کرده اینه که آیا با توجه به وضعیت نور محیط این ایزو رو انتخاب کردید یا دلیل دیگه ای داره؟چون اگه نور محیط خوب باشه نیازی به چنین ایزوی بالایی نیست.همچنین اگه سوژه ی انسان هم در انتهای پرسپکتیو قرار می گرفت عکس جذاب تر میشد ولی در کل عکس چشم گیر و خوبیه.


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *