«نقد عکس» نام یکی از بخش های لنزک است. در بخش نقد عکس، که آخر هفته ها برگزار می شود، ما عکس ارسالی یکی از خوانندگان عزیزمان را منتشر می کنیم و از شما خواهش می کنیم که انتقادات سازنده خود را در مورد آن مطرح نمایید. این یک راه عالی برای یادگیری بیشتر در مورد عکاسی، مطرح کردن دیدگاه ها و نقد شدن عکس خود شماست. در ادامه از شما برای شرکت کردن در این بخش و مطرح کردن نظرتان در مورد عکس نقد شماره ۱۳۴ دعوت می کنیم.
قوانین ساده این بخش
- گاهی ما عمدا عکس هایی که بی عیب نیستند را انتخاب می کنیم، پس لطفا با انتقادات سازنده خود به دوستانتان کمک کنید
- آزادانه هر نصیحتی که می دانید مفید است را مطرح کنید – ترکیب بندی، نورپردازی، ویرایش و…
کاندید این هفته بخش نقد عکس (برای مشاهده سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید):
عکس
مشخصات عکس :
- دوربین: NIKON D5300
- دیافراگم: f/3.5
- سرعت شاتر: ۱/۲۵sec
- حساسیت سنسور: ISO-100
- فاصله کانونی: ۱۸mm
عکاس: آقای علی شمسی
قصد داشتید چه چیزی را به تصویر بکشید؟
معمولا عکاسی معماری انجام میدم .تو این عک قصد داشتم زیبایی معماری باغ شاهزادهکرمان از نگاهی متفاوت رو نشون بدم امیدوارم موفق شده باشم.
لطفا نظر خود را در قسمت نظرات، پایین همین صفحه، مطرح نمایید. شما چگونه چنین صحنه یا عکسی را به طور متفاوتی به تصویر می کشیدید؟ تشکر فراوان از همه عزیزانی که هفته گذشته در این بخش دیدگاهشان را مطرح نمودند.
سازنده ترین نظرات در سایت به شکل برجسته ای نمایش خواهند یافت. شما هم می توانید با کلیک روی این لینک عکس خود را برای بخش نقد ارسال نمایید.
مروری بر نقد عکس هفته گذشته
یکی از دیدگاه های برجسته هفته گذشته: کاوه دادور: یک عکس خوب دیگر از آقای رئیس الساداتی… در این چند وقت که با لنزک همراهم چند عکس از آقای رئیس الساداتی دیدم که غالبا عکس های خوبی بوده اند.اما با این حال چند نکته ظریف در این عکس اگر رعایت میشد عکسی به مراتب زیباتر و دلنشین تر از عکس خوبی که میبینیم شاهد بودیم. سوژه و ترکیب بندی عکس جدید و نوآورانه نیست برای همین شاید همه ما ناخودآگاه این عکس را با تصاویر مشابهی که در ذهن داریم مقایسه میکنیم (شخصا در اولین نگاه یاد پوستر سریال Game of Thrones افتاد عبارت روبه رو را در گوگل سرچ کنید: Game of Thrones Tyrion and Dragon ) اولین نکته که جلب توجه میکند عدم تناسب میان طیف خاکستری و تیره و بالانس آن با روشنایی و رنگ سفید بالاست.در عکسهای سیاه و سفید به دلیل نبود تنهای متفاوت رنگ چشم انسان بیشتر به ترکیب بندی و کامپوزیشن عکس توجه میکند همین خاصیت عکسهای سیاه و سفید ،یعنی گیج نکردن مخاطب با هجوم رنگها ،باعث زیبا شدن این تصاویر میشود. اگر حجم روشنایی در بالای تصویر بیشتر بود ؛علاوه بر تناسب عمودی منجر به بوجود آمدن چشم نواز تر شدن عکس میشد. بافت چوبهای همیشه جذاب است مخصوصا اگر در یک اسکله باشد و با رطوبت دریا کمی هم پوسیده شده و تغییر رنگ داده باشند. احساس میکنم عکاس هم همین دید را داشته و میخواسته مخاطب را از زیبایی این چوبها محروم نکند و برای همین کادر بندی را بر اساس انداختن خط افق بر روی یک سوم بالایی مشخص کرده تا چوب های اسکله به خوبی دیده شوند اما با اینکار همانطور که اشاره کردم تناسب عمودی میان فضای روشن و تاریک را کاملا رعایت نکرده شاید اگر کادر دوربین عموری بود هم تاحدودی زیبایی چوبها مشخص تر میشد و هم تناسب رعایت میشد. نکته ی دیگری که به نظر میرسد وجود المانهایی است که حواس مخاطب را پرت میکند. مثل آن قایق کنار اسکله البته اینجا عکاس کاری از دستش بر نمی آمد مگر با ادیت آن قایق را حذف میکرد… اما برویم سر سوژه اصلی…معلوم است تصویر با سرعت شاتر کمی گرفته شده است. چادری که در باد تکان خورده یا در حین حرکت سوژه تکان خورده مات شده و به خوبی فریز نشده است(۱/۶ ثانیه کمی کند به نظر میرسد)…اگر عکاس سرعت شاتر را کمی بالاتر میبرد عکس به خوبی فریز میشد.هر چند که شاید میخواسته با اینکار کمی امواج آب را محو کند تا به عکس کمی حس و حال جادویی و غریب بودن فضا را بدهد که البته میشد با گرفتن چند عکس و کمی کار بیشتر در پست پرداکشن به نتیجه ای بهتر رسید. به نظر میرسد اگر کمی مرز میان دریا و آسمان (در لبه های چپ و راست عکس)کمی محوتر میشد کمی بر حس سحر آمیز بودن عکس اضافه می افزود… اگر سرعت شاتر بیشتر بود و اگر باد هم شدید بود شاید بهتر بود عکاس از سوژه میخواست کمی چادر را شلتر بگیرد تا رقص پارچه ی چادر در وزش باد کمی به زیبایی عکس اضافه میکرد. شاید بهتر بود سوژه کمی جلوتر میرفت تا ما کمی بیشتر از زیبایی چوب های کف اسکله بهرمند میشدیم و در عین حال تناسب هندسی بهتری با آن قایق انتهای اسکله و خود اسکله را داشت…ا به هر حال چیزی که ما ازسوژه میبینیم حجم سیاهیست که در حال قدم زدن است. اما خطر دیگر این بود که با جلوتر رفتن سوژه ،فضای منفی ای که در همین عکس در اطراف سوژه هست و باعث دیده شدن آن میشود را از دست میدادیم… در مورد پرسپکتیو عکس شاید اگر کمی عکاس عقبتر میرفت و با زوم دوربین تصویر را کمی فشرده تر میکرد تصویر زیبا تری داشتیم…شاید بهتر بود عکاس چند عکس آزمایشی در حالت زانو زده با کمی زوم کردن هم از سوژه میگرفت که ممکن بود عکس های جالبی از بینشان پیدا میشد…
لنزک: نقد فوق یکی از نقد های برجسته مطرح شده در هفته گذشته می باشد. ما سعی می کنیم هر هفته یکی از نقد های سازنده خوانندگان عزیزمان را در این قسمت معرفی کنیم، اما قطعا قضاوت در مورد «برجسته ترین» نقد بر عهده شما است. از این رو توصیه می کنیم شما نیز تمامی این نقد ها را مطالعه بفرمایید. برای مطالعه تمامی نقد های مطرح شده در هفته گذشته، روی عکس فوق کلیک کرده و به پایین صفحه مراجعه نمایید.
۴ تیر ۱۳۹۵
سلام با آقای شمسی این عکس زیباست یعنی خوب نگاه کردین به این مکانه زیبا ،اغلب این نوع عکسهارو باید درساعات خاصی از روز گرفت تا شارپ دیده شود اما نگاهه خوبی دارین امیدوارم شاخه و تخصص خود را پیدا کنید تا هنرمندان خوبی داشته باشیم برای نشان دادن اماکن تاریخی کشورمان. باسپاس از لنزک و شما
۲۹ خرداد ۱۳۹۵
شات خوبی زدی آقای شمسی بهت تبریک میگم اما از نظر من اگه فوکوس روی پنجره سفید میزاشتی که باغ شارپ دیده میشود بهتر بود.
و چند از نکات مثبت این عکس که منو به خودش جلب کرد یکی موجدار بودن عکس که چشمو ثابت نگر نمیداره به جز همون شیشه سفید که این خودش به نظرم خیلی جالبه و دوم این که تضاد بین رنگ ها به انسان انرژی میده
۲۹ خرداد ۱۳۹۵
فارغ از نکات تکنیکی، برداشت من از این عکس تنوع نگاه افراد به یک منظره یا حتی تنوع نگاه یک فرد به یک منظره یکتا در زمان ها و با حالات روحی مختلف است. هر روز که از پنجره بیرون را نگاه میکنم همان منظره را میبینم ولی در عین حال بسته به حالاتم منظره ی متفاوتی پیش رویم قرار دارد. گویی احساسات من عینکی است در برابر چشمانم، عین این شیشه های رنگی!
۲۸ خرداد ۱۳۹۵
عکس جالبیست…
اما چند نکته وجود دارد که اگر رعایت میشد با عکس بهتری روبه رو بودیم:
۱.به طور نا خوشایندی مخاطب متوجه واگرایی خطوط شبکه چوبی میشود.شاید بهتر بود مقداری از پنجره دورتر میشدید و با زوم کردن دوباره کادر مورد نظر را میبستید.علاوه بر آن به نظر میرسد عکاس علاقه داشته از نقطه ای که ایستاده بوده کادر بندی را انجام دهد. گرفتن چند عکس از زاویه و نقاط دیگر شاید نتایجی جالب داشت.
۲. در مورد خود کادر بندی اگر از قابهای چوبی منظم تر استفاده میشد بهتر بود مثلا ۹ قاب(۳*۳) را در نظر میگرفتید و بر اساس آن کادر بندی میکردید
۳. نکته دیگری که به چشم می آید وجود نور شدید پشت دوربین است که علاوه بر آنکه روی قطعات چوبی دیده میشود و ظاهر عکس را خراب میکند بازتابش در شیشه ها هم مشاهد میشود که زیاد جالب نیست.
بهتر بود با وسایلی مثل دیفیوزر مقداری از اثر آن کاست هرچند بهتر بود با خاموش کردن این نور کلا این قابهای چوبی را به خطوطی قوی تبدیل کرد که به نگاه مخاطب جهت میداد
۴. پیشنهاد میکنم با این کادر بندی حداقل چند عکس با عمق میدان های متفاوت بگیرید شاید جالب بو اگر مقداری از قابهای چوبی محو میشدند و آن عمارت(که سوژه اصلی هم هست )کمی واضحتر می افتاد.