سنجاق قفلی ها را دوست دارم، از همان کودکی دوستشان داشتم. بی منت بانی وصلتند اما خودشان بی وصل میمانند، خــم میشوند اما خــم به ابرو نمی آورند، زنگ میزنند اما زنگار بر دلشان نمی نشیند. تیزند، یکرنگند، ساده و بی آلایش. دوستشان دارم نه به خاطر اینکه ضامن بالش یا لحاف و تشک هایمان بودند، نه! چون با وجود فلزی بودنشان، تجلی صفات زیبای انسانیند. همتم بر آن بود تا در حد توان، آنان را در قالبی دیگر به عرصه ظهور برسانم.
بنده مجید صفری سخاوت متولد سال ۱۳۶۴ فارغ التحصیل کارشناسی ارشد فیزیک اتمی و مولکولی و ساکن شهرستان لنگرود از استان گیلان هستم. از سن هفت سالگی نقاشی با مداد رنگی را آغاز کردم و در سن ۱۲ سالگی وارد گرایش طراحی شدم و عناوین مختلفی را کسب کردم.
. از سال ۸۱ به یادگیری سنتور همت گماشته و تواما به آموختن نرم افزارهای گرافیکی پرداختم. از همان دوره به عکاسی علاقه داشتم و در سال ۸۹ این فرصتی دست داد تا این رشته را به صورت جدی دنبال کنم و تا امروز آن را ادامه دهم.
علاقه زیادی به عکاسی ماکرو، طبیعت و همچنین عکاسی مفهمومی دارم و تقریباً فعالیت های عکاسی من در این سه ژانر دنبال می شود.
(گذشته چون رد خودکاری روی کاغذ هیچ وقت پاک نمیشود)
تولد سنجاق قفلی
قبلاً عکسی در اینترنت دیده بودم که به سنجاق قفلی حالت داده بودند پس از اینکه کتاب سنجاق قفلی نوشته علی ابراهیم کافوری را دیدم به این فکر افتادم که به سنجاق ها در کالبدی انسانی شخصیت دهم.
اولین عکسی که گرفتم شاید این هدف را نداشتم تنها کنجکاوی بیش نبود اما بعد تصمیم گرفتم که روایتی را از دغدغه های روزمره به زبان سنجاقی قفلی کوچک در موقعیت ها و حالات مختلف نقل کنم. شاید متنی که برای مجموعه ام نوشته ام گویا تر باشد.
«سنجاق قفلی ها را دوست دارم، از همان کودکی دوستشان داشتم. بی منت بانی وصلتند اما خودشان بی وصل میمانند، خــم میشوند اما خــم به ابرو نمی آورند، زنگ میزنند اما زنگار بر دلشان نمی نشیند. تیزند، یکرنگند، ساده و بی آلایش. دوستشان دارم نه به خاطر اینکه ضامن بالش یا لحاف و تشک هایمان بودند، نه! چون با وجود فلزی بودنشان، تجلی صفات زیبای انسانیند. همتم بر آن بود تا در حد توان، آنان را در قالبی دیگر به عرصه ظهور برسانم. خدا را چه دیدید، شاید در این میان خاطره ای مشترک هم مرور شد. . . م.ص.سخاوت»
اولین عکسی که در این مورد گرفتم و یا بهتره بگم تولد عکس های سنجاقی، (شهریور ۹۳) عکس زیر است:
خودم این عکس رو از همه بیشتر دوست دارم، گاهی باید تو به جای دنج با خودمون خلوت کنیم:
پس از ورود تلگرام و همه گیر شدن استیکرها و پیشنهاد بعضی دوستان تصمیم گرفتم استیکرهای سنجاق بازی رو بسازم که از لینک زیر میتوان به تلگرام اضافه نمود:
telegram.me/addstickers/majidsekhavat
انتهای این مجموعه را خودم هم نمیدانم شاید به زودی تمام شد و پروژه دیگه ای شروع شد، شاید هم به مجموعه کاملی تبدیل شد.
در ضمن اسمی که برای این مجموعه انتخاب کردم (با هم فکری دوست هنرمندم خانم باران نیکراه) هست: «سنجاق بازی های عاشقانه»
۹ تیر ۱۳۹۴
بسیار عالی و فوق العاده…
مرحبا…
۸ تیر ۱۳۹۴
زیباست! خلاقانست …..اما نمیدونم چرا امضای پای اثر این همه درشته و زیادیه!! چرا بیشتر عکاسان عزیز ایرانی اینقدر تابلو امضا میکنند؟
۸ تیر ۱۳۹۴
واقعا زیبا بودم افرین به نوع ایده .عکاسی و هنرتون
۸ تیر ۱۳۹۴
بسیار زیبا و هرچی بگم کم گفتم
۸ تیر ۱۳۹۴
باعث افتخاری دکتر جانم. همیشه خوش بدرخشی، مثل الآن. ^_^
۷ تیر ۱۳۹۴
دمت گرم خیلی ایده جالبی بود
۷ تیر ۱۳۹۴
عالیه مجید جان ، موفق باشی هنرمند .
۷ تیر ۱۳۹۴
دلم میخواد باهاشون حرف بزنم.حس رو خوب منتقل کردین.عالی بود.ممنون
۷ تیر ۱۳۹۴
از اینکه کمی از حال و هوای تکرار در آمدیم ازت ممنونم
ماندگار باشی و مانا
۶ تیر ۱۳۹۴
حس قشنگی داشت. مرسی
۶ تیر ۱۳۹۴
حس و حاله عجیبی تو عکسا هست.
موفق باشید
۶ تیر ۱۳۹۴
سلام
مجموعه ای خلاقانه با اجرای عالی، تشکر جناب سخاوت. با آرزوی موفقیت های بیشتر
۶ تیر ۱۳۹۴
واقعا عالی بود هم ایده هم اجرای ایده .من که لذت بردم
۶ تیر ۱۳۹۴
فوق العاده بود
درووووود
۶ تیر ۱۳۹۴
خیلی زیبا وبا احساس زیاد.ومتفکرانه. ممنون موفق باشید
۶ تیر ۱۳۹۴
واقعا خسته نباشید
عالی بود
۶ تیر ۱۳۹۴
عالی بود …کاش مشخصات دوربین و لنز رو هم میزاشتین …
۶ تیر ۱۳۹۴
عااالی بود. موفق باشید
۶ تیر ۱۳۹۴
بسیار عالی جناب سخاوت.
خلاقیتتون حرف نداشت!
موفق باشید
۶ تیر ۱۳۹۴
تبریک می گم. خیلی عالیه. پر از احساس و عشق
به عنوان یک عاشق عکاسی بهتون غبطه می خورم. موفق باشید و این پروژه را ادامه بدید.