هیچ کس حرفه ای به دنیا نمی آید. جیمی پرایس (Jamey Price) یک عکاس حرفه ای مسابقات رالی می باشد. او درباره شروع فروتنانه عکاسیش اینگونه می گوید: «من با عکسی زشت، درهم و برهم و بدون هیچ چیز در فوکوس از یک ماشین مسابقه ای در مسابقات موناکو سال ۲۰۰۸ شروع کردم».
سایت ۵۰۰px به تازگی بخش بسیار جالب Humble beginnings یا شروع های فروتنانه را راه اندازی کرده است که در آن با عکاسان برجسته مصاحبه کرده و از آن ها می خواهد داستان «شروع های فروتنانه» خود در عکاسی را به اشتراک گذارند. همچنین مقایسه ای بین شماری از عکس های اولیه آن ها با کار های کنونیشان انجام می دهد، بنابراین شما می توانید ببینید که آن ها از زمانی که دوربین در دست گرفته اند تا کنون چه پیشرفتی داشته اند.
اینها نمونه هایی از عکسهای او هستند:
شروع عکاسی فروتنانه جیمی پرایس – مصاحبه ای که سایت ۵۰۰px با او انجام داده است
راهی که برای تبدیل شدن به یک عکاس حرفه ای ورزش های موتوری طی کرده ام بسیار عجیب است. در سال ۲۰۰۸ وقتی که ۲۱ سالم بود، اولین دوربینم را گرفتم. من همیشه به جلوه های بصری بیشتر اهمیت می دادم. برای مثال می توانم بگویم که همیشه مجله ها را به خاطر عکس هایشان بر می داشتم نه برای مقاله ها ! در آن زمان کارم را با عکاسی از مسابقات شنای دانشگاه آغاز کردم. در همان زمان به عنوان یک تازه کار در مسابقات اسب دوانی هم شرکت داشتم. من در طول ساحل شرقی مسابقه می دادم و پس از دانشگاه برای مدتی کوتاه در انگلیس و ایرلند به عنوان «پادو» مشغول مراقبت از اسب ها بودم و بعد از ظهرها هم به عنوان عکاس پاره وقت در آموزشگاه ها، روزنامه ها و سرویس های خبری مختلف کار می کردم. از این وضعیت راضی بودم، اما در تمام مدت به این فکر می کردم که احتمالا با این کارها نمی توانم به جایی برسم. پول درآوردن از مسابقات اسب دوانی کار سختی است.
علاوه بر علاقه همیشگی به اسب ها، به ماشین های مسابقه ای هم علاقه فراوانی داشتم. دلیلش را از من نپرسید. در خانواده ما هیچ کس برای این مسائل ارزشی قائل نیست. اما از نظر من آنها سریع، پر سر و صدا، مرموز و گران قیمت هستند و مسابقات آنها دارای فضایی فوق العاده می باشد. مخصوصا مسابقات فرمول یک.
در سال ۲۰۰۸ و در دوران دانشجویی، در سفری که به اروپا داشتم موقعیت حضور در مسابقات گرند پریکس موناکو را پیدا کردم. در آن زمان به تازگی صاحب یک دوربین DSLR شده بودم. همیشه طرفدار عکاسی از مسابقات فرمول ۱ بودم اما در آن زمان نمی دانستم که چه کاری انجام می دهم. تعطیلات خوبی بود اما حالا که به آن فکر می کنم به این نتیجه می رسم که نتوانسته ام هیچ عکس خوبی از آن بگیرم. به شدت می خواستم یاد بگیرم و در این کار بهتر شوم. در نتیجه پس از مدتی تلاش و سعی و خطا بالاخره توانستم این کار را بکنم.
اولین کار معتبرم وقتی بود که در فوریه سال ۲۰۱۲ برای پوشش مسابقات پیش فصل زمستانه فرمول ۱ به بارسلونا رفته بودم. تعدادی از مسابقات NASCAR را برای Getty و تعدادی مسابقه ماشین های اسپورت هم برای چند مشتری دیگر پوشش دادم. اما می دانستم که قلبم با مسابقات فرمول ۱ است. تا امروز ۱۳ مسابقه فرمول ۱ ، ۴ مسابقه آزمایشی پیش فصل فرمول ۱ و تعداد بسیار زیادی از مسابقات مختلف دیگر مانند NASCAR، Indycar، MotoGP، SportScars، Touring cars و تقریبا همه چیز در بین اینها را پوشش داده ام.
من واقعا خوش شانس بودم که توانسته ام با یک گروه استثنایی از مشتریان کار کنم که ارزش عکاسی را میفهمند و آن را به عنوان بخشی از خریدهای مهمشان به حساب می آورند. آنها در هر جای دنیا که باشم برایم درخواست کار می فرستند. سفر کردن و برنامه ریزی برای رفتن به مسابقات جدید را دوست دارم. واقعا هیجان انگیز است، در ته قلبم هنوز هم طرفدار رالی هستم.
این نمونه عکسی است که جیمی در گذشته گرفته است. همان عکسی که به صورت «زشت، درهم و برهم و بدون تمرکز» توصیفش می کند.
و این یکی نمونه عکسی است که این روزها از او توقع داریم
داستان خجالت آور
یادداشت ویراستار سایت ۵۰۰px: وقتی که از عکاسان در مورد شروع فروتنانه کارشان سوال می کنیم، به آنها پیشنهاد می دهیم که به همراه آن یک داستان خجالت آور از شروع کار هم تعریف کنند. جیمی اولین کسی است که به این پیشنهاد پاسخ داده است.
اولین باری که دوربین نیکونم را در سال ۲۰۰۸ باز کردم، می دانستم که سرعت شاتر بالا می تواند از اجسام متحرک و سریع عکس بگیرد. بنابراین دوربین را به سمت پنکه سقفی خانه ام گرفتم و سرعت شاتر را روی ۸۰۰۰/۱ قرار دادم. اگر یک دوربین می تواند ماشین فرمول ۱ با سرعت ۲۲۰ مایل در ساعت را بگیرد، بنابراین قطعا خواهد توانست از پنکه سقفی هم عکس بگیرد. دکمه شاتر را فشار دادم و همانطور که انتظار دارید نتیجه یک تصویر کاملا سیاه بود. به همین دلیل به یک انجمن آنلاین رفتم و پرسیدم که چرا عکس های خروجی دوربینم سیاه است. از پاسخ های مختلفی که دریافت نمودم، متوجه شدم که چیزهای خیلی زیادی در عکاسی هست که باید بدانم و قبل از اینکه شروع کنم نیاز به مطالعه دارم.
توصیه
معمولا از من پرسیده می شود که چگونه در مسابقات اعتبار کسب کرده ام. ای کاش جواب راحتی برای این سوال وجود داشت، اما عکاسی حرفه ای هم مانند دیگر حرفه ها است. موفقیت در آن نیازمند زمان، ارتباط با دیگران، مهارت، تمرین و شانس است. هیچ کس بدون کار و زحمت به موفقیت دست نمی یابد.
به مسابقات محلی بروید، مسابقات زمین خاکی، مسابقات ماشین های چمن زنی ، هر چیزی که حرکت کند تمرین خوبی برای این کار است. پس از آن بهترین عکس هایتان را برای ویراستاران هنری و وب سایتها بفرستید و اگر کسی درخواست شما را رد کرد یا به آن جواب نداد، نا امید نشوید.
تمرین، تمرین و تمرین کنید. یکی از بهترین و شناخته شده ترین عکاسان فرمول ۱ در تمام دوران بچگی از ماشین های متحرک بیرون خانه خود با تکنیک پنینگ (حرکت دوربین در راستای حرکت سوژه) عکاسی می کرده است. شاید کمی احمقانه به نظر برسد اما حتما جواب خواهد داد. تمرین برای متعادل کردن بدن در هنگام عکاسی، آن هم در یک دهم ثانیه، هنر است و به سادگی نمی توان آن را یاد گرفت.
شناخت تمام و کمال دوربین هم به شما کمک خواهد کرد. به ندرت پیش می آید که دوربین را روی حالتی غیر از حالت دستی تنظیم کنم. می خواهم که همه چیز را در کنترل داشته باشم.
نورپردازی از پشت (backlighting) چیز بدی نیست. یک باور غلط وجود دارد که بر اساس آن برخی فکر می کنند عکاسی به سمت نور خورشید، عکس را زشت می کند. چه کسی چنین تصمیمی گرفته؟ نمی دانم… اما من زندگی حرفه ایم را بر اساس عکاسی به سمت خورشید بنا کرده ام. البته نه همیشه، ولی اگر یک نگاه کلی به عکس هایم داشته باشید تعداد زیادی ماشین مسابقه ای با نورپردازی از پشت می بینید.
گواهی نامه ندارید؟ خوب که چه؟ در واقع این یکی از حرف هایی است که عکاسان رالی را بسیار اذیت می کند. بسیاری از مردم می گویند که کیفیت عکس های ما به این دلیل است که می توانیم در کنار مسیر مسابقه و نزدیک به ماشین ها بایستیم و لنزهای گران قیمتی بخریم. البته این حرف خیلی هم به دور از حقیقت نیست.
در واقع در بسیاری از مسابقات فرمول ۱ عکاسان به محل خاصی می روند تا دید بهتری داشته باشند. من نصف مدت زمان مسابقه گرند پریکس روسیه را در میان تماشاچیان سرگردان بودم و به دنبال زاویه دید متفاوتی می گشتم. از چیزهایی که دارید استفاده نمایید و بهترین نتیجه را از اطراف بدست آورید. من تعدادی عکاس مسابقه ای را می شناسم که فقط با گوشی آیفون خود می توانند تقریبا از هر کسی عکس بگیرند.
منبع
برگرفته از: ۵۰۰px
۱۱ خرداد ۱۳۹۴
واقعا چه قدر عکساش عالین، مخصوصا آخری که فوق العادددددددددددددددددددس
۲۰ اسفند ۱۳۹۳
ممنون از شما.
۲۰ اسفند ۱۳۹۳
خواهش می کنم، موفق باشید
۲۰ اسفند ۱۳۹۳
جالب بود
ونکات آموزشی زیادی داشت
ممنون از اشتراک گذاری شما
۲۰ اسفند ۱۳۹۳
تشکر که نظرتان را مطرح می نمایید.
موفق باشید
۱۹ اسفند ۱۳۹۳
یکی از بهترین مطلابی بود که ازتون خوندم(همه مطالبتون عالیه)
ممنون لنزک
۲۰ اسفند ۱۳۹۳
تشکر فراوان از شما،
این شروع های ساده انگیزه های خوبی هستند.
تشکر از اینکه نظرتان را مطرح می نمایید و خوشحالیم که مطالب لنزک مورد توجه شما قرار گرفته اند.
موفق باشید