عکاسی که پیوند فوق العاده بین یک سگ و جوجه جغد را به تصویر می کشد

اینگو و ناپلئون دو دوست فوق العاده و متفاوت هستند. یکی از خانواده ای کاملا مقرراتی می آید و دیگری کوچکترین و ضعیف ترین عضو یک خانواده ۷ نفره است. یکی بسیار «بیباک» است و دیگری نمی خواهد (احتمالا نمی تواند) پرواز کند. در ادامه این مطلب لنزک با ما همراه شوید تا ماجرا را از زبان عکاس بشنوید.

باید به یک مورد دیگر هم اشاره کنم: اینگو یک بالینویز است (نوعی سگ نگهبان بلژیکی که معمولا به وسیله پلیس مورد استفاده قرار می گیرد) و ناپلئون یک جوجه جغد یک ساله می باشد.

هر دو حیوان متعلق به عکاسی به نام تانیا برنت (Tanja Brandt) هستند. بیشتر عکس های او از این دو دوست بامزه است که همدیگر را بغل می کنند یا حتی با یکدیگر مطالعه می کنند. البته مطمئن نیستیم که کدامیک برای دیگری کتاب می خواند، ولی از آنجایی که ناپلئون (تانیا او را پولدی صدا می کند) فقط یک سال دارد، حدس می زنیم که اینگو برایش داستان می خواند.

در هر صورت این دو، سوژه عکس های بسیار دوست داشتنی ای هستند که شما در ادامه مشاهده خواهید کرد.

اخیرا توانسته ایم به وسیله ایمیل با تانیا در ارتباط باشم و از او چند سوال بپرسیم. او همیشه وقتش را با دوربین و حیواناتش می گذراند. تانیا می گوید که به دلیل آموزش هایی که اینگو دیده است انجام این کار برایش ساده تر شده است:

من همیشه با حیوانات و دوربینم تنها هستم. هیچ موضوع دیگری برای جلوی دوربینم ندارم و گاهی اوقات کمی سخت می شود، خصوصا با شاهین های هریس (Harris Hawks)، چراکه به دلیل لنز بزرگی که دارم باید در فاصله دوری بایستم.

سگ به خوبی آموزش دیده است. او قادر است تا هر دستوری را از طرف شما اجرا کند. سر پایین، سر بالا، بمان، بشین و خلاصه همه چیز. اما در مورد پرنده ها اینگونه نیست.

آنها چیزهای زیادی یاد گرفته اند اما بیشتر اوقات به طرف من پرواز می کنند. با این حال آنها دستور «بمان» را درک می کنند. بعد از کمی عکاسی می توانند پرواز کنند، بازی کنند، توپ را بگیرند و یا ناپلئون را ببوسند.»

اینها چند عکس پشت صحنه از کار تانیا با شاهین های هریسش است. ظاهرا گاهی اوقات لنز دوربین جای مناسبی برای نشستن او است.

البته فکر می کنم رابطه بین اینگو و پولدی عادلانه است. یکی محافظت کننده است و دیگری محافظت شونده.

ناپلئون کوچکترین جوجه از میان ۷ تا جوجه بود. همه شش برادر و خواهر او از تخم بیرون آمده بودند اما او تا دو روز بعد از آنها نیز نتوانسته بود بیرون بیاید. به همین دلیل پدر و مادر آنها تقریبا می خواستند تخم را بیرون بیندازند. اما درست زمانی که قصد انجام این کار را داشتند، پولدی توانسته بود پوسته تخمش را بشکند. اینگو خیلی از دوستش خوشش می آید.

من به همراه این دو بیرون می روم، ناپلئون روی دستم می نشیند و اینگو آزادانه می دود. البته همین کار را با شاهین هایم نیز انجام می دهم،اما آنها باید آزادانه پرواز کنند. اما در مورد ناپلئون اینگونه نیست. این کار خیلی خطرناک است. هر گربه ای می تواند او را از پا در بیاورد. او نمی داند که چطور باید آزاد زندگی کند.

به همین دلیل آنها به یکدیگر اعتماد می کنند. آنها به هم احترام می گذارند و یکدیگر را درک می کنند. اینگو تمام رفتار پرنده های وحشی را می داند و اگر آنها عصبانی باشند راهش را کج می کند و به جای دیگری می رود. او با پرنده های وحشی بسیار مهربان است (البته رفتارش با جانوران یا سگ های دیگر اینگونه نیست).»

اینها عکس های دیگری از این دو حیوان دوست داشتنی هستند: