آموزش استفاده از وزن بصری در عکاسی برای ایجاد تعادل در عکس ها

وزن بصری در عکاسی چیست؟ چگونه با وزن بصری در عکس ها تعادل ایجاد کنیم؟ در این مطلب لنزک خواهید آموخت. هنگامی که شما به یک عکس نگاه می کنید، در ابتدا چه می بینید؟ آن نقطه کانونی (focal point) شماست. پس از آن چشم شما کجا می رود؟ در یک ترکیب بندی جالب، به طور کلی سلسله مراتبی از المان های جالب برای چشم شما وجود دارد و ترتیبی که شما آنها را می بینید، نشان می دهد که آن المان ها چقدر «وزن بصری» دارند. وزن بصری یک ابزار ترکیب بندی در عکاسی است که عکاس می تواند به کمک آن چشم بیننده را به سمت یک نقطه کانونی (معمولا سوژه اصلی) جلب کند. وزن بصری در عکاسی توسط تعدادی از عوامل تحت تاثیر قرار می گیرد، که می توانید از آنها برای تقویت نقطه کانونی و ایجاد تعادل در تصویر خود استفاده کنید.

وزن بصری چیست و چگونه به کمک آن در عکس ها تعادل ایجاد کنیم

موارد پیش رو در این مطلب لنزک چندین مفهوم هستند که هنگام ایجاد یک ترکیب بندی متعادل با استفاده از وزن بصری (visual weight) باید در ذهن داشته باشید. به خاطر داشته باشید که می توانید این قوانین را برای ایجاد کشش، عدم تعادل و ناآرامی عمدی در تصاویر خود بشکنید، اگر این چیزی است که به دنبالش هستید. اینها صرفا مفاهیمی هستند که به شما کمک می کنند ترکیب بندی (composition) خود را بهبود بخشید. هنگامی که به یک تصویر نگاه می کنید و درست به نظر نمی رسد، به دنبال برخی از این مفاهیم بگردید و ببینید چطور می توانید آن را بهتر کنید. اگر عمدا این مفاهیم را تمرین کنید، خیلی زود در حین عکاسی به یک عادت تبدیل خواهند شد.

بیشتر بخوانید: ۲۰ تکنیک ترکیب بندی در عکاسی که عکس های شما را بهتر می کنند

صورت ها و چشم ها

مغز ما طوری طراحی شده که در وهله اول به صورت ها و چشم ها نگاه می کند. اگر یک صورت در عکس شما وجود داشته باشد، به احتمال زیاد وزن بصری بیشتری نسبت به المان ها و عناصر دیگر صحنه خواهد داشت. اگر می خواهید بیننده بر چیزی غیر از صورت ها تمرکز کند، شاید بهتر باشد اصلا در عکس آن ها را نیاورید. اگر چشم های سوژه به طرف بیرون از کادر باشد یا مستقیما به طرف بیننده (به سمت لنز) نباشد، نگاه ما معمولا به جهتی که آن چشم ها نگاه می کنند هدایت می شود. ما می خواهیم بدانیم آنها به چه چیزی نگاه می کنند.

لنزک: وقتی یک سوژه انسانی در عکس شما وجود داشته باشد و به جایی غیر از لنز دوربین نگریسته باشد، بیننده مسیر نگاه سوژه را دنبال خواهد کرد. پس از دیدن عکس زیر، به عنوان بیننده چشم ما مسیر نگاه سوژه را دنبال خواهد کرد و به صخره ها خواهد رسید.

متن

ما به عنوان انسان های باسواد به دنبال حروف و الگوها هستیم و سعی داریم به آنها معنی ببخشیم. چشم های ما به سمت هر نوع نشانه یا متنی در تصویر کشیده می شوند. آگاهی از این موضوع می تواند به شما کمک کند تا به یاد داشته باشید اگر واقعا می خواهید که تمرکز بر روی چیز دیگری باشد از قرار دادن متن در عکس اجتناب کنید.

کنتراست

چشم های ما به طور طبیعی به سمت قسمتی که بالاترین کنتراست را در تصویر دارد، کشیده می شوند. بسته به صحنه این می تواند به معنی روشن ترین قسمت، تاریک ترین قسمت، روشن ترین رنگ، و غیره باشد. این مورد را به راحتی می توان با نورپردازی مصنوعی ایجاد کرد.

سیلوئت ها (ضد نور ها) دارای کنتراست بالایی می باشند، در این عکس ها سوژه یا سوژه ها به صورت سایه و تاریک به تصویر کشیده می شود و از نظر شدت روشنایی یا Tonal Contrast اختلاف زیادی با نواحی روشن تصویر دارد.

لنزک: در عکاسی دو نوع کنتراست (contrast) وجود دارد. یکی کنتراست تُن ها یا تونال کنتراست (tonal contrast) که به معنی اختلاف بین روشن ترین و تاریک ترین قسمت های عکس است. برای مثال در سبک عکاسی کیاروسکورو عکس ها با کنتراست بالایی گرفته می شوند – یعنی اختلاف زیادی بین نواحی روشن (هایلایت ها) و تاریک (سایه ها) تصویر وجود دارد. این می تواند به کنتراست کلی تصویر یا به صورت موضعی بین قسمت های خاصی از عکس اشاره داشته باشد. و دیگری کنتراست رنگ ها (color contrast) که به اختلاف یا تضاد بین رنگ های موجود تصویر اشاره دارد (متضاد ترین رنگ ها آن هایی هستند که در چرخه رنگ ها دقیقاً در مقابل یکدیگر واقع شده اند، مثل سبز و نارنجی یا زرد و بنفش). به خاطر داشته باشید که رنگ های سرد و گرم تقریبا همیشه با هم تضاد یا کنتراست دارند. همچنین رنگ های روشن در مقابل رنگ های تیره.

کنتراست رنگ ها.

اندازه

اشیاء بزرگتر سنگین تر از اجسام کوچکتر به نظر می رسند. آنها توجه بیشتری را جلب می کنند. به هر حال، ما به طور طبیعی اول آنها را می بینیم یا زمان بیشتری را صرف نگاه کردن به آنها می کنیم. به یاد داشته باشید که این قانون می تواند توسط هر یک از عوامل دیگری که ما در اینجا در مورد آنها بحث می کنیم، مغلوب شود. به عنوان مثال، اگر شیء کوچکتر کنتراست بیشتری داشته باشد،چشم ما ممکن است اول آنجا برود.

موقعیت

المان های قرار داده شده دور از مرکز کادر سنگین تر (دارای وزن بصری بیشتر) به نظر خواهند رسید. یک شیء بزرگ در یک صحنه نزدیک مرکز عکس را می توان با یک شیء کوچکتر قرار داده شده در نزدیک لبه کادر متعادل کرد.

مقدار (کمیت)

چندین شیء کوچک می توانند یک شیء بزرگتر را متعادل کنند. از تکرار اشیاء نیز می توان در اینجا استفاده کرد. در مثال زیر، دو صندلی کوچک ناحیه بزرگ اقیانوس و آسمان را متعادل می کنند.

جداسازی

یک المان جدا شده وزن بصری بیشتری دارد. چشم شما اول به طور مستقیم به سمت نقطه قرمز می رود چون چیز دیگری برای دیدن وجود ندارد.

شکل

اَشکال پیچیده در یک صحنه سنگین تر از اَشکال ساده به نظر می رسند. انسان ها دارای اَشکال پیچیده ای هستند، بنابراین قرار دادن آنها در مقابل یک پس زمینه ساده یک راه آسان برای برجسته کردن (دادن توجه بیشتر به آن ها) آنهاست.

فضای منفی

یک ناحیه بزرگ از فضای منفی می تواند اشیاء کوچکتر را متعادل کند. فضای منفی در واقع مانند یک شکل بزرگ عمل می کند. در مثال زیر، فضای منفی و کنتراست با هم کار می کنند تا چشم شما را به سمت نقطه کانونی بکشند.

عمق میدان/ فوکوس

اشیاء در فوکوس (واضح و شارپ) به طور کلی وزن بصری بیشتری نسبت به آنهایی که خارج از فوکوس (مات) هستند، دارند. این یک راه سریع و ساده برای جلب توجه بیننده به نقطه کانونی شما در عکاسی است. عکاسی با یک دیافراگم باز و لنز دارای فاصله کانونی طولانی تر می تواند در دستیابی به این هدف به شما کمک کند.

رنگ

عکس فوق از بوگدان دریوا «عکاسی که در استفاده از رنگ های تند و شاد جسورانه عمل می کند»

هرچه رنگ المان روشن تر و شدید تر باشد، سنگین تر احساس خواهد شد، به خصوص اگر یک رنگ متضاد با رنگ های دیگر در تصویر باشد.

در مثال فوق، چشم من اول به طور مستقیم به سمت آن تی شرت قرمز می رود، چون روشن ترین و متضادترین رنگ در صحنه است.

بافت

بافت (Texture) به المان های عکس وزن بصری اضافه می کند. بافت جالب تر است و چشم های ما به سمت آن کشیده می شوند. نواحی صاف و نرم، سبک تر از قسمت های دارای مقدار زیادی بافت سنگین احساس خواهند شد.

جهت گیری

یک جهت گیری مورب وزن بصری بیشتری نسبت به یک جهت گیری افقی یا عمودی دارد. به همین دلیل است که یک خط افق کج باعث می شود به نظر برسد که سوژه شما دارد از صفحه سقوط می کند. خطوط می توانند بسیار قدرتمند باشند، که این ممکن است در ترکیب بندی شما خوب یا بد باشد. از نزدیک به آنها توجه کنید. ببینید چطور شیب خط افق در این سه تصویر حس ترکیب بندی را تغییر می دهد.

در آخر، همانطور که ترکیب بندی خود، یا ترکیب بندی عکس هایی که دوست دارید را ارزیابی می کنید، به این که آیا متعادل به نظر می رسند یا نه توجه کنید. سعی کنید تعیین کنید که کدام المان ها بیشترین وزن بصری را دارند. شما اغلب می توانید به سادگی با کراپ یا کلون کردن (اشاره به ابزار Clone Stamp فتوشاپ( یک المان حواس پرت کننده، تعادل را تغییر دهید.

نویسنده: تانیا گودال اسمیت (Tanya Goodall Smith)

نظرات شما

  1. محسن پیرنیا

    ۱۴ تیر ۱۳۹۶

    سلام به همه دوستان.
    سپاس از لنزک…
    مثل همیشه ساده و زود فهم و کاربردی. اما بنا به گفته ی نویسنده مقاله جنبه دیگر آشنا شدن با قوانین، آنست که بتوان قوانین را شکست و به قول قیصر امین پور (همیشه باید به فکر دیگر بود!) تا خلاقیت به وجود بیاید…
    سپاس بیکران…


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *