اگرچه «مهندسی معکوس» مانند یک اصطلاح بسیار تکنیکی به نظر می رسد، اما در واقع چیزی است که شما بارها آن را انجام داده اید. هر بار که سوالاتی مانند «این عکس را با چه دوربینی گرفتید؟»، «برای عکاسی از چه تنظیماتی استفاده کردید؟» یا «در کجا گرفته شده؟» می پرسید، در واقع سعی کرده اید یک عکس را مهندسی معکوس یا تفسیر کنید. در آموزش عکاسی امروز، به چگونگی مهندسی معکوس یا تجزیه بصری یک عکس و رسیدن به بیشترین اطلاعات در مورد آن می پردازیم.
برای همه ما پیش آمده که به یک عکس نگاه کرده و سعی کنیم بفهمیم چگونه ایجاد شده است. من این کار را هر روز انجام می دهم. شما چه از این مسئله آگاه باشید و چه نباشید، زمانی که یک عکس تحسین برانگیز را می بینید، سعی می کنید آن را تجزیه و تحلیل کنید. از خودتان می پرسید، «چطور می توانم عکس هایی مانند این بگیرم؟»
واقعیت این است که اگر از عکاس در مورد دوربین یا تنظیماتش سوال کنید، در واقع دارید سوال های اشتباهی می پرسید. با این حال، سوال بپرسید. چون اینگونه یاد می گیریم. اما می توانید از بررسی یک تصویر نیز چیزهای زیادی یاد بگیرید – اگر بدانید که باید به دنبال چه چیزی باشید. زمانی که بتوانید یک تصویر را به صورت بصری تجزیه کنید، یک قدم به ایجاد چیزی شبیه به آن نزدیک تر می شوید.
این آموزش، درس سرقت هنری نیست. تنها راهی است برای یادگیری از عکاسان دیگری که کارشان را تحسین می کنید. هیچ هنرمند موفقی بدون یادگیری از کارهای دیگران نمی توانست به جایی که امروز هست برسد.
نور و سایه
مهم ترین درس عکاسی ای که من یاد گرفته ام این است که همه چیز به نور بستگی دارد. مهندسی معکوس عکس ها نیز همینطور است. تجزیه و تحلیل نور در یک تصویر ساده ترین و موثرترین راهی است که می توان فهمید آن عکس چگونه ایجاد شده است.
هنگامی که به تصویر نگاه می کنید، از خودتان چند سوال بپرسید.
- نور از کدام جهت می آید؟
- آیا بیش از یک منبع نور وجود دارد؟
- نور سخت است یا نرم؟
- آیا نور بازتاب شده در عکس وجود دارد؟
- دمای رنگ چطور؟ گرم است یا سرد؟
گاهی اوقات پاسخ ها واضح خواهند بود. گاهی اوقات پاسخ دادن به این سوالات غیر ممکن است. اما هرچه بیشتر آنها را از خودتان بپرسید، بهتر می توانید به آنها پاسخ دهید.
اگر به یک عکس منظره نگاه می کنید، تقریبا همیشه می توانید فرض کنید که تنها یک منبع نور وجود دارد – خورشید. اما این بدان معنی نیست که نمی توانید نور را تجزیه و تحلیل کنید. جهت، میزان سختی، و دمای نور چیزهای زیادی در مورد شرایطی که عکس در آن گرفته شده است به شما می گویند. با وجود این که نورپردازی زیبای مناظر به اندازه نورپردازی پرتره یا محصولات تجاری تکنیکی نیست، اما هنوز هم می توانید از تجزیه و تحلیل آن چیزهای زیادی یاد بگیرید.
نور خورشیدی که به این منظره می تابد، همراه با نور گرم در سمت راست تصویر، به وضوح نشان می دهد که نور از کجا می آید.
اگر دارید یک پرتره را مهندسی معکوس می کنید، احتمالا بیش از یک منبع نور، و همچنین نور بازتاب شده دارید. هنگامی که یک عکاس چند منبع نور را با هم متعادل (هماهنگ) می کند، مهندسی معکوس یک عکس می تواند سخت تر شود. اما هنوز هم راه هایی برای تجزیه و تحلیل نور وجود دارد، اگر بدانید که باید به دنبال چه چیزی باشید.
برای شروع از خودتان بپرسید «سایه ها کجا هستند؟» ممکن است کمی احمقانه به نظر برسد، اما یکی از بهترین راه های تجزیه و تحلیل نور این است که به بخش های تاریک تر تصویر نگاه کنید. در کجا هیچ نوری وجود ندارد؟ آیا سایه های سخت می بینید؟ قسمت هایی وجود دارد که در آن بتوانید کاهش تدریجی نور را ببینید؟ بررسی سایه ها چیزهایی در مورد جهت نور و همچنین اندازه آن نسبت به سوژه به شما خواهد گفت.
خزهای روشن در اطراف بدن خرس نشان می دهد که این تصویر از پشت نورپردازی شده است. و سایه او بر روی زمین، جهت دقیق تابش نور را نشان می دهد.
همانطور که نورپردازی پیچیده تر می شود، تفسیر نور یک عکس نیز سخت تر می شود. هرچه منابع نور یا رفلکتورهای بیشتری اضافه می شوند، وضوح سایه ها کمتر می شود. اگر سایه ها خیلی روش باشند یا اصلا وجود نداشته باشند، احتمالا به این معنی است که یا نور خیلی پخش شده و در کل آن مکان بازتاب شده، یا چند منبع نور وجود دارد.
اگر خوش شانس باشید، گاهی اوقات می توانید با نگاه کردن به بازتاب ها ببینید که دقیقا از چه منبع نوری استفاده شده است. به چشم ها، شیشه ها، پنجره ها، سطح آب، و هر چیزی که نور را بازتاب می کند نگاه کنید. گاهی اوقات می توانید یک بازتاب عالی از منبع نور را ببینید، اما حداقل قادر به تشخیص جهت آن خواهید بود.
نور نرم بر روی سوژه، به همراه بازتاب نور در شیشه عینک او، نشان می دهد که پنجره منبع نور است. سایه های بسیار تاریک به ما می گویند که هیچ منبع نور دیگری وجود ندارد.
تجهیزات و تنظیمات عکاسی
در بسیاری از موارد، نیازی نیست بپرسید از چه تجهیزات یا تنظیماتی برای ایجاد یک عکس استفاده شده است. با تمرین، می توانید یاد بگیرید که جزئیات تکنیکی مانند فاصله کانونی، دیافراگم و سرعت شاتر را حدس بزنید.
زمانی که بدانید فاصله کانونی چگونه بر یک تصویر تاثیر می گذارد، فهمیدن این که از چه فاصله کانونی استفاده شده است، زیاد سخت نیست. به عنوان یک قاعده کلی، هرچه فاصله کانونی کوتاهتر باشد (لنزهای واید)، اعوجاج بیشتری خواهید دید و میزان بیشتری از یک صحنه در کادر جای خواهد گرفت. هرچه فاصله کانونی بیشتر می شود (لنزهای معمولی یا تله)، فشرده سازی بیشتری در تصویر و میزان کمتری از صحنه را در کادر خواهید دید.
تنها یک لنز بسیار واید می تواند همه چیز را در صحنه ای مانند این، از زمین گرفته تا آسمان، ثبت کند. اعوجاج لنز باعث می شود که اشیاء نزدیک تر مانند این ماشین بسیار بزرگتر به نظر برسند.
اگرچه این موضوع، فاصله کانونی دقیق استفاده شده را به شما نمی گوید، اما حدود تقریبی آن را به شما می دهد. با تمرین، می توانید بگویید که یک عکس با یک لنز واید (<35mm)، معمولی (۳۵-۸۵mm) یا تله (>85mm) گرفته شده است. عدد دقیق آن مهم نیست. چیزی که مهم است به دست آوردن یک ایده تقریبی است از این که برای ایجاد یک عکس مشابه، فاصله کانونی کجا باید باشد.
همانند فاصله کانونی، با درک این که دیافراگم چه تاثیری بر یک تصویر دارد، به طور تقریبی می توانید بفهمید که از چه دیافراگمی استفاده شده است. همانطور که دیافراگم لنز باز و بسته می شود، عمق میدان (DOF) تصویر تغییر می کند. هرچه دیافراگم بازتر باشد (عدد f کوچکتر)، DOF باریک تر خواهد بود.
لنزک: DOF مخفف Depth of field یا عمق میدان است.
باز هم، عدد دقیق مهم نیست. چیزی که مهم است درک نحوه تاثیر دیافراگم بر DOF (عمق میدان) و نحوه تفسیر DOF یک عکس است. اگر تصویر شارپ بوده و از پیش زمینه تا پس زمینه در فوکوس باشد، احتمالا از یک دیافراگم کوچکتر (f/11-22) استفاده شده است. اگر همه چیز به جز سوژه نرم و خارج از فوکوس باشد، احتمالا از یک دیافراگم بزرگتر (f/1.4-5.6) استفاده شده است. اگر DOF جایی بین این دو باشد، احتمالا دیافراگم حدود f/5.6-11 می باشد.
در نهایت، این اصول را می توان برای سرعت شاتر نیز به کار برد. احتمالا می دانید که سرعت شاتر بر نحوه ظاهر شدن حرکت در یک تصویر تاثیر می گذارد. اگر اجسامی که انتظار دارید آنها را در حال حرکت ببینید بی حرکت و ثابت هستند، می فهمید که از یک سرعت شاتر سریع تر استفاده شده است. اگر کمی تاری حرکتی (motion blur) در تصویر وجود دارد، می فهیمد که سرعت شاتر آهسته تر بوده است.
می توانید ببینید که در اینجا از یک سرعت شاتر طولانی تر برای ایجاد جلوه ابریشمی آب استفاده شده است، که در عکاسی با نوردهی طولانی مرسوم است.
لنزک: کتاب «آهسته» عکاسی با نوردهی طولانی را به زیبایی به شما عزیزان آموزش می دهد.
در یک عکس منظره، هر بار که آب ابریشمی نرم یا ابرهای کشیده شده در نوردهی های طولانی را می بینید، می فهمید که آن عکس یک سرعت شاتر حداقل چند ثانیه ای دارد. اگر کمی حرکت می بینید، احتمالا سرعت شاتر کمتر از یک ثانیه است. برای متوقف کردن حرکت، انتظار سرعت شاتر حداقل ۱۰۰/۱ ثانیه را دارید.
لنزک: مقاله «مقایسه نوردهی طولانی با کوتاه در عکاسی منظره» سرعت شاتر را برایتان بیشتر جا خواهد انداخت.
برای ثبت آب در حال حرکت، یک سرعت شاتر بسیار کوتاه مورد نیاز است، همانطور که در این عکس منظره دریایی استفاده شده است.
اگر هیچ شیء در حال حرکتی در عکس وجود نداشته باشد، فهمیدن سرعت شاتر مورد استفاده بسیار سخت تر است. اما اگر هیچ حرکتی وجود نداشته باشد، آن وقت سرعت شاتر هم هیچ اهمیتی ندارد. فقط باید به اندازه کافی سریع باشد تا از هر گونه تاری ایجاد شده توسط حرکت دوربین جلوگیری کرده و یک تصویر شارپ را تضمین کند.
پس پردازش
مهندسی معکوس پس پردازشی که به یک تصویر اعمال شده است، سخت ترین بخش این کار است. امروزه تقریبا هیچ محدودیتی برای کارهایی که می توانید در فتوشاپ انجام دهید وجود ندارد، در نتیجه فهمیدن این که یک عکس چگونه پردازش شده دشوار است.
شما می توانید با نگاه کردن به عکس بفهمید که به طور تقریبی چقدر پس پردازش بر روی آن اعمال شده است. آیا واقعی به نظر می رسد؟ آیا رنگ ها و تُن ها همانطور که در واقعیت انتظار دارید به نظر می رسند؟ آیا کل تصویر از تاریک ترین سایه ها گرفته تا روشن ترین هایلایت ها به خوبی نوردهی شده است؟ آیا نور و سایه ها آنطور که انتظار دارید در کل تصویر یکنواخت هستند؟ آیا افراد واقعی به نظر می رسند، یا به طور غیر ممکنی عالی و بی نقص؟
پرسیدن این نوع پرسش ها به شما کمک خواهد کرد تا بفهمید باید به دنبال چه چیزی باشید. اگر به تصویر کلی نگاه کنید، به راحتی ممکن است از تجزیه و تحلیل آن ناامید شوید. زمانی که عکس را تجزیه کرده و به تک تک جزئیات آن نگاه می کنید، دیدن ویرایش هایی که بر روی آن اعمال شده راحت تر می شود.
اعتراف می کنم که خودم با وجود کوررنگی، در این زمینه چندان مهارت ندارم. تشخیص درجه بندی رنگ یا جلوه هایی که اعمال شده، هیچ وقت برای من آسان نیست. اما با تمرین، خیلی بهتر شده ام. و اگر من توانستم این کار را انجام دهم، پس شما هم می توانید.
با نگاه کردن به کلیسا می توانید ببینید که برای تاکید بر خورشید گرم بعد از ظهر، در پس پردازش گرمای بیشتری به تصویر اضافه شده است.
به یاد داشته باشید که عکاسان و روتوش کننده هایی که در زمینه فتوشاپ بسیار ماهر هستند، خیلی خوب می توانند کاری کنند که تصاویرشان طبیعی و ویرایش نشده به نظر برسند. فقط به این دلیل که یک تصویر واقعی به نظر می رسد، به این معنی نیست که واقعا همینطور است. مهندسی معکوس کردن عکسی که توسط یک متخصص فتوشاپ ویرایش شده، بسیار دشوار است.
داده های Exif
زمانی که هیچ کدام از این کارها موفقیت آمیز نبود، و شما به شدت می خواستید تنظیمات استفاده شده برای گرفتن یک عکس را بدانید، ممکن است بتوانید به داده های exif تصویر دسترسی پیدا کنید. هنگامی که یک عکس دیجیتال گرفته می شود، مجموعه ای از داده ها در یک فایل جاسازی می شود. این داده ها شامل فاصله کانونی، سرعت شاتر، دیافراگم، مدل دوربین، و اغلب مجموعه ای از اطلاعات دیگر است.
داده های exif یک عکس اغلب توسط عکاس یا وب سایتی که بر روی آن آپلود شده حذف می شود. اما اگر حذف نشده باشد، به راحتی می توانید به یکی از روش های زیر به آن دسترسی داشته باشید:
– دانلود تصویر و خواندن داده ها بر روی کامپیوتر
– استفاده از یکی از وب سایت هایی که داده های exif یک عکس را برای شما تجزیه و تحلیل می کنند.
برخی از وب سایت ها مانند exifdata.com حتی می توانند با استفاده از URL تصویر نیز آن را تجزیه و تحلیل کنند.
سایه افراد در عکس به وضوح جهت خورشید را نشان می دهد
از توانایی های جدید خود عاقلانه استفاده کنید
حالا که فهمیدید چطور یک عکس را مهندسی معکوس کنید، بروید و تمرین کنید. هرچه بیشتر این کار را انجام دهید، راحت تر خواهد شد. به عنوان یک عکاس، توانایی تجزیه و تحلیل یک عکس، مهارت بسیار ارزشمندی است. با انجام این کار می توانید چیزهای بسیار زیادی از عکاسان دیگر یاد بگیرید.
اما باز هم تکرار می کنم، این آموزش درس سرقت هنری نیست؛ بلکه در مورد رشد کردن به عنوان یک عکاس با یادگیری از عکس های افراد دیگر است، نه بازسازی یا کپی برداری از آنها.
حالا بروید چند عکسی که دوست دارید را پیدا کرده و با استفاده از توانایی های جدید خود آنها را تجزیه و واکاوی کنید. امیدواریم که این آموزش عکاسی برای شما عزیزان مفید واقع شده باشد.
نویسنده: روان سیمز (Rowan Sims)
لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.