آموزش عکاسی منظره: ۵ نکته حرفه ای ترکیب نوردهی

شما چطور کاری می کنید که تصویر یک کوه برای بیننده همانقدر بزرگ به نظر برسد که شما می بینید؟ چطور از شر نویز در تصاویر منظره شب خود خلاص می شوید؟ چطور می توانید همه چیز را در فوکوس عالی و بی نقص از جلو به عقب به دست آورید؟ عنوان این مطلب را می توان ۵ کاری که شما نمی توانید در یک عکس انجام دهید نیز نامید، چون هر کدام از تکنیک های زیر به شدت به لایه بندی نوردهی های چندگانه بستگی دارد. اما اینها تکنیکی هایی هستند که من اغلب برای تبدیل دیدگاهم و سوالاتی مانند موارد فوق به واقعیت از آنها استفاده می کنم. بیایید شروع کنیم!

تکنیک های ترکیب نوردهی مطرح شده در این آموزش، به صورت کلی توضیح داده شده اند. برای اینکه بتوانید آموزش بیشتری با جزئیات بیشتر کسب نمایید، نام هر تکنیک به انگلیسی آورده شده که بتوانید در Youtube جستجو نمایید.

۱

فوکوس کامل از طریق انباشت فوکوس

نام انگلیسی: focus stacking

با تکنیکی که ریشه در عکاسی ماکرو دارد شروع می کنیم، که سوژه را شارپ ثبت کرده و پس زمینه مات را حفظ می کند. اما اگر بخواهید پس زمینه نیز شارپ باشد چه طور؟ اینجاست که به سراغ عکاسی منظره می رویم. با انباشت فوکوس، می توانید همه چیز را با نوردهی های چندگانه فورا اصلاح کنید.

استفاده از یک سه پایه محکم و عکاسی با یک ریموت کنترل تضمین می کند که دوربین حرکت نکند. برای به دست آوردن بهترین نتایج، تمام تنظیمات روی دوربین نیز بین عکس ها باید دقیقا یکسان باشد: تراز سفیدی (قابل اصلاح در پس پردازش هنگام عکاسی با فرمت RAW)، سرعت شاتر، ایزو و دیافراگم.

تنها تفاوت عکس ها، فاصله فوکوس است. با تنظیم فوکوس بر روی نزدیک ترین شیء در صحنه شروع کرده و منتظر بمانید تا باد فروکش کند (در صورت امکان). ریموت کنترل را فشار دهید و فوکوس را کمی دورتر بر روی صحنه تنظیم کنید. این روند را تکرار کنید تا زمانی که به فاصله فوکوس بی نهایت برسید.

خرابه های Eastwatch، اثر دنیل لان

آیا می توانیم بدون این تکنیک این کار را انجام دهیم؟

البته. لنز واید خود را بر روی f/22 قرار دهید، آن را بر روی فاصله ابر کانونی اش تنظیم کنید و آن وقت همه چیز باید شارپ شود. درست است؟

خب، به این سادگی نیست. بستن دیافراگم اثرات جانبی نامطلوبی دارد. اول از همه، شما اجازه ورود نور کمتری را به داخل دوربین خواهید داد. در همان ایزو، این امر زمان نوردهی (سرعت شاتر) را طولانی خواهد کرد. حتی با کوچکترین نسیمی، المان های ظریف پیش زمینه مانند گل ها، علف ها و سرخس ها مطمئنا تکان می خورند و در واقع باعث می شوند که پیش زمینه کمتر از مثلا f/7.1 شارپ به نظر برسد.

آیا تا به حال عبارت نقطه بهینه لنز (sweet spot) را شنیده اید؟ این دیافراگمی است که در آن لنز شما کمترین میزان ابیراهی را ایجاد می کند، در حالیکه انکسار (شکست) را حداقل نگه می دارد؛ معمولا یک تا دو استاپ کمتر از دیافراگم کاملا باز. هرچند، در f/22 انکسار (diffraction) نقش تعیین کننده ای در شارپ بودن تصویر شما دارد.

دریچه، اثر دنیل لان

چرا این تکنیک مفید است؟

از آنجا که انباشت فوکوس در نقطه مطلوب لنز شما بسیار مفید خواهد بود، حتی ارزان ترین لنز هم به نظر می رسد که تصاویر بسیار شارپی می گیرد، و در دیافراگم های کوچکتر با عکس های تکی رقبای گران قیمت خود رقابت می کند. اما از آنجا که انکسار یک ویژگی فیزیکی مربوط به نحوه برخورد نور به سنسور است، حتی شارپ ترین لنزهای موجود هم نمی توانند در حداقل دیافراگم خود اینقدر شارپ باشند.

۲

نوردهی آنطور که در HDR با چشم انسان دیده می شود

نام انگلیسی: HDR

البته یک تکنیک ترکیب نوردهی آشناتر، عکاسی با محدوده دینامیکی بالاست. شما چه Photomatix یا HDR Expose را اجرا می کنید و چه از لایت روم برای ترکیب تصاویر خود با هم استفاده می کنید، من مطمئنم که در مورد گسترش محدوده دینامیکی تصاویر خود شنیده اید.

اغلب اوقات، ایده این است که شما مجموعه ای از نوردهی ها را ثبت می کنید که در آن تمام تنظیمات بر روی دوربین یکسان است، به جز سرعت شاتر. این به لحاظ نظری نوردهی درست هایلایت ها و همچنین سایه ها را در شدیدترین کنتراست ها ممکن می سازد. نام عکاسی در محدوده دینامیکی بالا از اینجا نشأت می گیرد: اگر یک عکس شامل تمام اطلاعات سایه ها یا هایلایت ها نباشد، محدوده دینامیکی برای صحنه ای که می خواهید از آن عکس بگیرید کافی نیست.

درخشش نور، اثر دنیل لان

در عمل، هر عکاس روش خاص خود را برای گسترش محدوده دینامیکی یک دوربین مشخص دارد. یک نرم افزار اختصاصی وجود دارد که قبلا اشاره کردم، اما عکاسانی از جمله خودم هستند که این کار را به طور کامل با دست انجام می دهند. ترفند این است که انتخاب نوردهی را بر اساس درخشش آن نوردهی انجام دهید. سپس قسمت های زیاد و کم نوردهی شده را پوشش دهید تا نوردهی های بهتر برای آن قسمت ها مشخص شود.

این یک فرآیند وقت گیر است، اما با تمرین کافی، تصاویر شما کم کم طبیعی تر از وقتی که کامپیوتر تصمیم می گیرد ترکیب در نهایت چطور به نظر برسد، احساس خواهند شد. و همه بدون آن هاله های ناخوشایند نگاشت تُن خودکار (automated tone mapping) خواهند بود.

Rainsience، اثر دنیل لان

آیا می توانیم بدون این تکنیک این کار را انجام دهیم؟

زمانی در اواخر دهه ۲۰۰۰ بود که عکس های HDR بسیار جنجالی بودند. همه آن تصاویر بیش از حد پردازش شده را می خواستند و این تصاویر در رقابت محبوبیت برنده شدند. با این حال، شما می توانید با همان تکنیک نتایج طبیعی تری ایجاد کنید، یا تصاویری با همان کیفیت را با یک عکس به دست آورید. در اغلب موارد، دوربین های مدرن (به خصوص آنهایی که سنسور فول فریم دارند)، حتی به محدوده گسترده نوردهی های چندگانه نیازی ندارند – یک عکس برای ثبت محدوده دینامیکی بالا کفایت می کند.

همچنین می توانیم تصاویر سیلوئت بگیریم. به خصوص در مقابل یک خورشید در حال غروب قرمز روشن، رنگ های سیاه خالص در هر عکسی می تواند مناسب باشد. در نتیجه تصاویر دارای محدوده دینامیکی کمتر در واقع می توانند گرافیکی تر و تاثیرگذارتر به نظر برسند.

خلاصه: پس دوربین های مدرن تر برای ثبت محدوده دینامیکی بالاتر به تکنیک HDR نیاز ندارند و همینطور می توانیم عکس های سیلوئت بگیریم که مجدوده دینامیکی کمتری دارند که باز هم به HDR نیازی نیست.

نکته حرفه ای: خورشید را روشن ترین بخش تصویر و بازتاب ها را تاریک تر از آنچه که بازتاب می کنند، نگه دارید.

صومعه زمینی (خاکی)، اثر دنیل لان

چرا این تکنیک مفید است؟

من شخصا تنها زمانی از سرعت شاتر چندگانه استفاده می کنم که خورشید در آسمان است و بخش بزرگی از آسمان را بیش از حد نوردهی (overexpose) می کند. هرچند در این مثال، خورشید تنها از میان روزنه کوچکی در میان ابرهای سنگین در فاصله دور نمایان شده است، و به طور مستقیم بر روی یک کوه پوشیده از برف می تابد. اگر من برای آن هایلایت ها نوردهی کرده بودم، پیش زمینه ام خیلی تاریک میشد. روشن کردن آن پیش زمینه در قسمت سایه ها نویز ایجاد می کرد، و این چیزی است که من نمی خواهم.

۳

عدم وجود نویز در مناظر شبانه با انباشت کردن

نام انگلیسی: stacking noise reduction

نه، ما نمی خواهیم دوباره در مورد انباشت کردن فوکوس بحث کنیم. این کاملا متفاوت است. این تکنیک تنها زمانی جواب می دهد که تمام پارامترها یکسان باشند: تنظیمات دوربین، فاصله کانونی؛ همه چیز. حتی دمای دوربین هم برای به دست آوردن بهترین نتایج باید یکسان باشد. انباشت کردن (Stacking) با محاسبه تفاوت بین دو یا چند تصویر عمل می کند و به طور مستقیم از حوزه عکاسی از ستارگان می آید. البته تنها یک روش وجود ندارد – در این صورت همه چیز آسان میشد!

درخت هستی، اثر دنیل لان

ساده ترین روش میانگین گیری (averaging) است. بعد از هم تراز کردن ستارگان یا پیش زمینه، بسته به این که می خواهید نویز در کجا کاهش یابد، می توانید لایه پایینی را بر روی Opacity یا شفافیت ۱۰۰% تنظیم کنید. بعدی بر روی ۵۰%، سومی بر روی ۳۳% و چهارمی بر روی ۲۵% تنظیم می شود. بنابراین ۱۰۰ تقسیم بر شماره لایه های شما شده، و به عدد صحیح گرد می شود.

همچنین روش Kappa-Sigma Clipping، روش میانه (Median)، و چند روش دیگر وجود دارد که از الگوریتم های پیچیده تر استفاده می کنند، اما همه اینها برای به دست آوردن بهترین نتیجه از یک مجموعه تصویر خاص عمل می کنند.

سرنوشت، اثر دنیل لان

آیا می توانیم بدون این تکنیک این کار را انجام دهیم؟

در طول روز، بله. اما اگر یک عکاس شبانه مشتاق و پرشور باشید، هیچ جایگزینی برای نتایج انباشت وجود ندارد. همانطور که نسبت سیگنال به نویز را در هر تصویر بعدی که به انباشت اضافه می کنید افزایش می دهید، می توانید جزئیات بیشتری از قسمت های بسیار پراکنده یک تصویر استخراج کنید. به عنوان مثال، راه شیری یا کهکشان آندرومدای همسایه ما را در نظر بگیرید. این با روش کاهش نویز در لایت روم یا نویز نینجا متفاوت است، چون آنها از شر کوچک ترین پیکسل ها بر اساس آنچه که در اطراف آنها قرار دارد، خلاص می شوند.

آیا ما نمی توانیم به جای این کار تنها سرعت شاتر را به چند دقیقه افزایش دهیم؟ خب، زمین در حال چرخش است، بنابراین ستاره های شما به صورت دنباله دار ظاهر خواهند شد. همچنین، یک سرعت شاتر طولانی تر بخش های الکترونیکی دوربین شما را بیشتر گرم خواهد کرد. این به نوعی نویز متفاوت تحت عنوان نویز حرارتی منجر می شود، که اصلاح آن حتی دشوارتر است.

سیگنال، اثر دنیل لان

چرا این تکنیک مفید است؟

تصاویر کمتر نویزدار می توانند داستان های مسحورکننده تری بگویند. و نویز کمتر همچنین بدین معنی است که شما می توانید تصویر را در اندازه بزرگتری چاپ کنید، قبل از این که نویز تصادفی به چشم بیاید.

۴

پس زمینه های بزرگ از طریق ترکیب فاصله کانونی

نام انگلیسی: focal length blending

هنگامی که شما به بیابان می روید، این عظمت محض است که می خواهید ثبت کنید: پیش زمینه های وسیع و کوه های حماسی. این مقیاسِ یک منظره خاص است که همه ما می خواهیم به اشتراک بگذاریم.

این تکنیک بهتر است با یک لنز تک زوم، مانند نیکون ۱۴-۲۴mm افسانه ای مورد استفاده قرار گیرد. من از Tamron 15-30mm کمی شارپ تر (و ارزان تر) برای این کار استفاده می کنم.

عقب نشینی (انزوای) بزرگ، اثر دنیل لان

اول، برای پیش زمینه در بازترین فاصله کانونی لنز عکس بگیرید. هر چقدر می خواهید نوردهی کنید.

سپس از سوژه های دورتر عکس بگیرید، و با زوم کردن اجازه دهید کل کادر را پر کنند. قبل از انجام این کار به این که می خواهید پیش زمینه و پس زمینه را در کجا با هم ترکیب کنید فکر کرده و مطمئن شوید که همپوشانی کافی برای منطبق شدن آنها با یکدیگر وجود دارد.

اگر می خواهید برای آسمان یک عکس دیگر بگیرید. ترکیب در همان فاصله کانونی ساده تر است، اما شما می توانید پا را فراتر گذاشته و دوباره باز (واید) عکس بگیرید – هرچند کار شما در پس پردازش بسیار زیاد می شود.

Hornset، اثر دنیل لان

آیا می توانیم بدون این تکنیک این کار را انجام دهیم؟

این کاملا به شما بستگی دارد. من می توانم تصور کنم که این مورد زیاد با سلیقه شما جور نیست. چشم های ما دوربین نیستند. قشر بصری مغز ما یک تصویر را آنطور می سازد که ما منظره را قطعه به قطعه اسکن می کنیم. این نشان می دهد که شما می توانید صحنه را بازسازی کرده و شکوه و جلال آن را در دو بُعد ثبت کنید.

Aetherborn، اثر دنیل لان

چرا این تکنیک مفید است؟

بیشتر افراد مبتدی هستند که با انتخاب چیزی در یک صحنه و انتخاب بهترین بخش منظره مشکل دارند. به همین دلیل است که من به آنها آموزش می دهم که از یک لنز بلندتر استفاده کنند. من را یک آدم دورو صدا کنید، اما من نمی توانم یکی از اینها را انتخاب کنم. من عاشق آن پیش زمینه عظیم هستم، زمانی که یک لنز اولترا واید برمی دارم و آن را به زمین نزدیک می کنم. اما به محض این که این کار را انجام می دهم؛ کوه غول پیکر یا یخچال طبیعی در پس زمینه محو می شود.

۵

کوه های دراماتیک با ترکیب پرسپکتیو

نام انگلیسی: perspective blending

آیا تا به حال اسم لنز تیلت شیفت را شنیده اید؟ این ابزار مناسبی برای به دست آوردن نتایج مشابه با مورد قبل، در همان فاصله کانونی است. اما با این حال لازم نیست پولتان را خرج آن کنید، چون می توانید این کار را با یک لنز پرایم هم انجام دهید.

من لنز تیلت شیفت را مطرح کردم، چون عکاسان فرمت بزرگ مانند «عمو» انسل با آنچه که من می خواهم به شما بگویم کاملا آشنا بوده اند. شما نباید عکاسی پرتره را با یک لنز اولترا واید انجام دهید، چون چهره ها کشیده به نظر می رسند، نه؟ با توجه به این تکنیک، این چیز خوبی است. در ترکیب پرسپکتیو، ما از اعوجاج در لبه های کادر برای بازسازی کوه های بزرگ استفاده می کنیم، در حالیکه هنوز هم کمی از آسمان در بالای آنها وجود دارد.

محو شدن، اثر دنیل لان

آیا می توانیم بدون این تکنیک این کار را انجام دهیم؟

با یک لنز تیلت شیفت، می توانید این کار را در یک عکس انجام دهید، اما پیش زمینه حاصل چندان واید (عریض) نخواهد بود. می توانید با چرخش لنز به سمت بالا و تغییر مکان آن به پایین، این مشکل را برطرف کنید، اما آن وقت کوه دوباره کوچک تر به نظر می رسد.

چرا این تکنیک مفید است؟

باز هم، ترکیب پرسپکتیو یکی از آن تکنیک هایی است که از چندین عکس برای ثبت یک فضای سه بُعدی در دو بُعد استفاده می کند. این تکنیک مفید است چون شما می توانید این کار را با یک لنز پرایم ۱۴ یا ۱۸ میلیمتری، بدون ورشکسته شدن انجام دهید.

جایزه: همه این کارها را انجام دهید

هنگامی که تمام این تکنیک های پیشرفته را به صورت جداگانه یاد گرفتید، می توانید آنها را با هم ترکیب کرده و تصاویر چشمگیری ایجاد کنید. به عنوان مثال، رایان دایار (Ryan Dyar) و تد گور (Ted Gore) در ترکیب نوردهی های چندگانه با نتایج خیره کننده استاد هستند.

من شخصا تنها زمانی که نتایج واقعا ارزش تلاش داشته باشند، عکس های چندگانه می گیرم. به عنوان مثال در عکس زیر، من نمی توانستم همین تصویر را به شما نشان دهم، اگر فقط یک بار آن را نوردهی کرده بودم.

روح آسمان، اثر دنیل لان

از آنجا که شفق قطبی یک نمایش پویاست (به خصوص در طول شرایط فعال یا طوفان های ژئومغناطیسی)، بهتر است که سرعت شاتر را افزایش ندهید. سرعت شاترهای طولانی تر از ۱۰ ثانیه ساختار شفق را لکه دار می کنند.

ما یک ایزو ۳۲۰۰ و یک سرعت شاتر حدود ۱۰ ثانیه داشتیم. این به یک دیافراگم f/2.8 منجر شد: کاملا باز. در این صورت شارپ به دست آوردن پیش زمینه بسیار سخت می شد، بنابراین من پیش زمینه را انباشت فوکوس کردم، در حالیکه آسمان شب را برای کاهش نویز، با استفاده از روش میانگین گیری انباشت کردم.

همینطور برای پرسپکتیو؛ من در نهایت یک عکس گرفتم که بیشتر زوم شده بود تا کوه پوشیده از برف در فاصله دور به همان اندازه که در محل عکاسی بود، بزرگ به نظر برسد.

آیا شما هیچ کدام از این نکات را امتحان کرده اید؟ نتایج خود را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید!

نویسنده: دنیل لان (Daniël Laan)


لطفا نظرتان در مورد مطلب را در اینجا مطرح نمایید. اگر سوالی دارید، در بخش پرسش و پاسخ مطرح نمایید.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *